نام کتاب : جدل، استدلال و آداب مناظره در قرآن كريم نویسنده : محمدعلى خزائلى جلد : 1 صفحه : 137
شده، قضيه مردى است به نام اوسبنصامت
كه به رسم جاهليت همسر خود (خوله) را كه زنى از انصار بود، با ظِهار بر خود حرام
كرد، يعنى گفت: «أَنْتِ عَلَىَّ كَظَهْر امّى، كنايه از اينكه از اين پس تو بر من
حرام هستى. ظهار در جاهليت طلاق محسوب مىشد و اين اولين ظهار در اسلام بود ولى
بعد از آن اوس پشيمان شد، همسرش گفت: پيش رسولاللّه صلى الله عليه و آله و سلم برو
و از او در اين مورد سئوال كن، اوسبنصامت گفت:
من خجالت مىكشم، پس همسرش گفت:
اجازه بده من از حضرت سئوال كنم و آمد پيش پيامبراكرم صلى الله عليه و آله و سلم،
در حالى كه عايشه مشغول شستشوى سر مبارك حضرت بود، عرض كرد يا رسولاللّه صلى الله
عليه و آله و سلم شوهرم وقتى من جوان و ثروتمند و فاميلدار بودم با من ازدواج كرد
و وقتى مال مرا مصرف كرد و جوانى مرا از بين برد و پير شدم مرا ظِهار كرد و اكنون پشيمان
است، آيا راهى هست كه من بر او حلال شوم؟ حضرت فرمود:
نمىبينم تو را مگر اينكه بر او
حرام شدهاى، عرض كرد: يا رسولاللّه صلى الله عليه و آله و سلم آن خدايى كه قرآن را
بر تو نازل نموده، ظهار را بعنوان طلاق ذكر نفرموده است، شوهرم پدر فرزندان من و محبوبترين
انسانها نزد من است، حضرت فرمود: به نظرم بر او حرام شدهاى و فعلا دربارۀ
كارت دستورى نمىدهم، ولى آن زن همچنان با پيامبر مجادله كرد و اصرار ورزيد و حضرت
هم مىفرمود بر شوهرت حرام شدهاى پس زن با فرياد از نيازمندى و حاجت و شدت حالش
به خدا شكايت نمود و گفت: خدايا جواب حق را بر زبان پيامبرت جارى كن و باز متوجه پيامبر
شد و عرض كرد پدر و مادرم به فدايت اى رسولخدا صلى الله عليه و آله و سلم، در
كارم نظر كن، كه عايشه گفت: سخنت را كوتاه كن، آيا چهره رسولاللّه صلى الله عليه و
آله و سلم رانمى بينى؟ در اين موقع حضرت در حال دريافت وحى بود و هنگام نزول وحى حالت
بيهوشى به ايشان دست مىداد. وقتى اِنزال وحى تمام شد، فرمودند: به شوهرت بگو
بيايد وقتى آمد آيات ابتدايى سوره مجادله را براى شوهرش، اوس بن صامت، تلاوت كردند
و پس از آن به وى كفارۀ ظِهار را فرمود، اما
نام کتاب : جدل، استدلال و آداب مناظره در قرآن كريم نویسنده : محمدعلى خزائلى جلد : 1 صفحه : 137