نام کتاب : تحليلى بر دعاهاى انبيا در قرآن نویسنده : خزائلی، محمدعلی جلد : 1 صفحه : 150
است زيرا قاضى مشكل كارِ طرفين دعوا را مىگشايد. در
اين دعا حضرت شعيب از خدا مىخواهد كه بين او و قومش قضاوت و مشكل گشايى كند و
صريحاًآنها را نفرين نكرد كه هلا ك شوند بلكه عرض كرد خدايا تو خود ميزان حق و
عدالتى و بر اساس حق و انصاف بين ما داورى كن. حضرت از اين طريق خواست به ديگران
بفهماند ما تسليم حق و حقيقت هستيم و هر چه باشد به آن تن مىدهيم و اگر چه مىدانست
خداوند بر اساس حق حكم مىكند و ذرهاى ميل به باطل و اهل باطل ندارد. در عين حال
عرض كرد خدايا بين ما به حق حكم كن.
3 - حضرت شعيب عليه السلام ادب دعا را رعايت كرد و
مستقيماً هلاكت و عذاب آنهارا از خدا نخو است و امر را به خدا واگذار نمود و عرض
كرد هر طور صلاح ميدانى با معيار حق بين ما مشكل گشائى كن و براى خداوند تكليف
معلوم نكرد و عرض نكرد حتماًچنين و چنان شود و اين يكى از جهات مهمى است كه در دعا
بايد رعايت شود و انسان خير و صلاح را از خدا بخواهد زيرا در مقام دعا ممكن است
چيزى را بخواهد كه شايسته او نباشد وبجاى خير، شر را بخواهد.
4 - (وَ أَنْتَ خَيْرُ اَلْفاتِحِينَ)[1]. اين تعبير يكى
از اسماى حُسناى پروردگار است كه حضرت با اين نام شريف خدا را خواند و دعايش را به
آن نام ختم نمود و با علم و اطمينان به عنايت پروردگارش مىدانست كه به زودى ياريش
خواهد كرد و رسوائى و بدختى نصيب كافران خواهد شد.
5 - يكى از عوامل عذاب الهى، غرور و تكّبر و خود
ستائى است كه بعد از اتمام حجت و روشن شدن راه حق و باطل، خداوند بواسطه آن مردمى
را هلاك مىكند و با عذابى متناسب با اعمالشان مثل زلزله و صاعقه آسمانى، آنها را
از بين مىبرد و به كيفر اعمال زشتشان مىرساند و آن همه جاه و مقام و زندگى
اشرافى را