و آله و سلّم:
«ِیسُرّکَ أن
ِیکونَ لک عَذقٌ فِی الجنَّة بنخلتک؟» قال: لا! قال: «لک ثلاثة!» قال: لا!
قال: «ما أراک ِیا
سَمُرَة إلّا مُضارًّا! إذهب ِیا فلانُ فاقطَعها و اضرِب بها وجهَه!»
اثبات عبارت «مُضارّ» بهوسِیلۀ
ضمِیمۀ رواِیات به ِیکدِیگر
طرِیق اِین رواِیت
ارتباطِی به طرِیق رواِیت برقِی ندارد؛ چون اِین
طرِیق، طرِیقِ أبِیعبِیده حذّاء است و آن طرِیق، طرِیقِ
عبدالله بن مسکان است. از انضمام اِین «مضار» به مرسلۀ برقِی که
در آن هم «مضار» بود، تأِیِید مِیشود که عبارت «إنَّک رجلٌ مُضارّ» ِیا «ما أراک ِیا سَمُرَة إلّا مُضارًّا» هم در رواِیت پِیامبر بوده است، چون لفظ «مُضارّ» در
هر دو طرِیق آمده است.
البتّه
اشکالِی ندارد که اِین عبارت حذف بشود. إنشاءالله در بحث تعارض
بِین زِیاده و نقِیصه، اِین مسئله را مطرح مِیکنِیم
که دأب و داعِی برخِی روات اِین بوده است که معناِی
رواِیت را بهنحوِیکه خللِی در آن پِیدا نشود بِیان
کنند، ولِی اِین دأب را نداشتهاند که بر الفاظ رواِیت تحفّظ داشته باشند.[1]
بنابراِین
با عبارت «إنَّک
رجلٌ مُضارّ»، هم ثابت مِیشود که
پِیغمبر فرمودهاند: «ما
أراک ِیا سَمُرَةُ إلّا مُضارًّا؛ اِذهب ِیا انصارِی فاقلع نخلته»، و هم در آن رواِیت مرسل، راوِی همۀ عبارات را نقل
کرده و گفته است: «إنَّک رجل مُضارّ
و لا ضررَ و لا ضِرارَ علِی مؤمن»، ِیعنِی
همۀ رواِیت را نقل کرده است و راوِی دِیگر که فقط عبارت «لا ضررَ و لا ضِرارَ» را گفته است، فقط اِین مقدار از رواِیت را نقل کرده است.
بههر صورت، چه راوِی
بگوِید «إنَّک رجلٌ مُضارّ» قلع نخله بر اِین عبارت متفرع مِیشود، و چه بگوِید «لا ضررَ و لا ضِرارَ» باز هم قلع نخله بر اِین عبارت