چنِین
مطلبِی که شارع به لسان نفِی موضوع، ادعائاً نفِی حکم بکند معهود
است، ولکن اِین مطلب در مواردِی است که ِیک حکم قبلاً براِی
ِیک عام اثبات شده باشد و ما بعضِی از افراد آن عام را از تحت اِین
حکم خارج کنِیم.
تفاوت حکومت، تخصِیص و تخصص
نظِیر
اِین مطلب را ما مِیتوانِیم در حکومت مثال بزنِیم: در «لا شکّ لکثِیر الشّک»،[1]
ابتدا ِیک حکم براِی شک بهعنوان عموم ثابت شده است و شخصِی که شاک
است باِید اِین احکام را انجام بدهد، بعد شارع بعضِیها را از تحت
افراد شک خارج مِیکند و از تحت اِین حکم بِیرون مِیآورد و
مِیگوِید: «لا شکَّ لکثِیر الشّک»، ِیعنِی اصلاً کثِیرالشّک
شکِی ندارد، ولِی نهاِینکه واقعاً، بلکه ادعائاً. فرق بِین
تخصّص و حکومت اِین است که در تخصّص خروج فرد از تحت ِیک عموم است
واقعاً و حقِیقتاً، ولِی در حکومت خروج فرد از تحت آن عموم است ادعائاً
و تعبّداً. لذا در اِینجا بهجاِی اِینکه از شکّ کثِیرالشک نفِی
حکم بکند و بگوِید که حکم اِین شکّ تو مثل بقِیۀ شکها نِیست،
مِیگوِید که اصلاً کثِیرالشّک شک ندارد و نباِید به شکّش
اعتنا بکند، ِیعنِی اصلاً شکّ کثِیرالشک را برمِیدارد و خانه
را از بِیخ وِیران مِیکند و درخت را از بِیخ درمِیآورد.
ِیا منبابمثال در مورد ربا ِیک
حکم کلِّی را بِیان مِیکند و مِیفرماِید: (فَأۡذَنُواْ بِحَرۡبٖ مِّنَ ٱللَهِ
وَرَسُولِهِۦ)[2] و ِیا مِیفرماِید: «ِیک
درهم ربا مثل هفتاد مرتبه زنا در خانۀ