اگر
ضررِی باشد شارع جلوِی آن عمل ضررِی را مِیگِیرد.
اِین مسئله در اِینجا بر حکومت عقل در باب احتِیاط، حاکم مِیشود.
از شارع سؤال مِیکنِیم: آِیا احتِیاطِی که موجب ضرر و
حرج بشود مجعول است ِیا نه؟ شارع مِیگوِید: اِین
احتِیاط اصلاً مجعول نِیست. پس بر عقل حکومت پِیدا مِیکند. شارع
مِیگوِید: حکمِی که موجب ضرر بشود اصلاً مجعول نِیست! و ضرر
را در شرع برمِیدارد و مِیگوِید: اصلاً در شرع ضررِی وجود
ندارد و اصلاً نباِید براِی مکلف و براِی مردم، ضرر و اضرارِی
در طول حِیات وجود داشته باشد! نهاِینکه ضررِی باشد و بعد تدارک
بشود، نهاِینکه اگر ضررِی از ناحِیۀ شارع نباشد، ولِی از
ناحِیۀ عقل اشکال ندارد؛ بلکه اصلاً نباِید ضرر در مکلف وجود
داشته باشد! و شارع اصل ضرر را در شرع برمِیدارد.
اِین عملِی که مکلف انجام
مِیدهد از باب شرع و امضاِی شرع است. از شارع سؤال مِیکنِیم:
آِیا شما حکم عقل در اِینجا را امضا مِیکنِید ِیا
نه؟ عقل حکم به احتِیاط کرده است و اِین احتِیاط موجب ضرر است.
آِیا شارع حکم عقل به احتِیاط را امضا مِیکند؟ فرض اِین است
که ضرر و مورد ضرر است و شارع مِیگوِید: ضرر در شرع وجود ندارد؛ ِیعنِی
اِین کلام من بر کلام عقل حکومت دارد. پس عقل را به آن مواردِی که حکم
آن موجب ضرر نشود، محکوم مِیکند؛ و هو المبنِیٰ، ِیعنِی
مسئله همِینطور است. إنشاءالله فردا اگر خدا توفِیق بدهد راجع به اِین
مسائل ِیکِیِیکِی بحث و نظر دارِیم.