ضرر
مالِی است ولِی شارع آن را واجب کرده است؛ خمس ضرر مالِی است
ولِی شارع واجب کرده است؛ حج اِینهمه مرارتها و زحمتها دارد، آنهم
نه الآن، بلکه در سابق که قطاعالطرِیق و رفتوآمد آنچنانِی و
پستِی و بلندِی داشت، که با اِینکه تمام اِینها ضرر است
ولِی شارع واجب کرده است. اگر قرار باشد ما قائل به توسعه در قاعده
باشِیم تخصِیص اکثر لازم مِیآِید. بنابراِین قاعده را
محدود مِیکنِیم و مانند مرحوم نائِینِی که آن را محدود کرده
و قائل به تضِیِیق در قاعده شده است،[1] ما هم محدود
مِیکنِیم.
نقد اشکال مرحوم نائِینِی و بررسِی معناِی ضرر
در احکام شرِیعت
کجا ضرر است؟!
مگر اِینجا ضرر است؟! مگر وقتِی شما به مغازۀتان مِیروِید
و آن را باز مِیکنِید، مِیگوِیند که در اِینجا ضرر کردهاِید
ولِی اِین ضرر تدارک شده است؟! آِیا عرف به اِین ضرر مِیگوِید؟!
آِیا آن شخصِی که صبح زمستان از خانه بِیرون مِیآِید و
مِیرود درب مغازه را باز مِیکند و تا شب هزار تومان استفاده مِیکند،
ضرر کرده است، اما وقتِی آن هزار تومانِی مِیآِید دِیگر
تدارک ضررش را مِیکند؟! اِینطور است؟! مردم اِینطور حکم
مِیکنند؟! چه کسِی مِیگوِید ضرر است؟! اتفاقاً خودش مِیگوِید: خِیلِی هم
استفاده است! و خِیلِی شاد و سرحال هم به خانه برمِیگردد.
اِین کجا ضرر کرده است؟! به اِین اصلاً ضرر نمِیگوِیند!
روزهاِی
را که شما مِیگوِیِید، چه کسِی مِیگوِید
اِین ضرر است؟! اصلاً شارع با آن بِیان خودش اِین اصل را دارد
برمِیدارد و مِیگوِید: روزه عِین نفع است، صلاة عِین
نفع است، حج عِین نفع است. آِیۀ (إِنَّ ٱللَهَ ٱشۡتَرَيٰ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ
أَنفُسَهُمۡ وَأَمۡوَٰلَهُم بِأَنَّ لَهُمُ ٱلۡجَنَّةَ)[2] به اِین معنا نِیست که اِین ضرر است و خدا در جنت
تدارک مِیکند.
تمام اِینها ناشِی از سوء فهم
شرِیعت است. اِینها اصلاً همۀ احکام را براساس ظاهر حمل مِیکنند.
اِینها نمِیدانند که اِین حکم ظاهرِی مثل اِین است که
شما ِیک انگشتر صد تومانِی دادهاِید و در مقابلش ِیک
برلِیان صد مِیلِیونِی گرفتهاِید. آِیا در
اِینجا مِیگوِیند ضرر
[1]. رسالة فِی قاعدة
نفِی الضرر، خوانسارِی، ص 211.