مواد مخدرى كه پس از استفاده احساس
آرامش و راحتى زيادى مىكرد و خود را فارغ از تمام مشكلات مىديد، استفاده كرد.
اين مدعى در حالى كه سيگارش را دود
مىكند، مىگويد: «من مىدانم كه شما همگى از جمله پيروان
من خواهيد شد و البته من در اين راه بايد شكيبايى كرده و اين حوادث را تحمل كنم و
اين همان گونه كه من در آغاز سخنانم گفتم: امرى مقدس و حتمى است!»
او درمورد مهمترين محورهاى عقايدش
مىگويد: «من هم مانند شما مسلمان هستم امّا
تغييرات اندك و شخصى در شريعت بايد صورت پذيرد و در اين مورد بايد تصميماتى اتخاذ
شود و اين من هستم كه جهتدهى درستى به آن مىدهم. اين كار، تحريف دين اسلام نيست،
بلكه اين از جمله اوامرى است كه من بايد آن را انجام دهم، در غير اين صورت اين
دعوت و رسالت من با شكست مواجه مىشود». اين مدعى مىافزايد. «من افكار و عقايد خاصى دارم كه شامل
اينها مىشود: ايجاد تغييراتى در نماز، قبله و قوانين جديدى در مورد ازدواج، طلاق،
خلع و جهاد ضدّ دشمنان اسلام از جمله بوش و شارون دارم».
اين مهدى دروغين در طى سخنان خود در
مورد حوادث جارى در جهان مىگويد: در قلب شخصى مانند بوش، ذرهاى رحم و عطوفت وجود
ندارد. بوش مىخواهد به عراق حمله كند در حالى كه مردم عراق گرسنه و در رنجاند و
مىخواهد اسراييل مرتكب كشتارهاى زيادى در ميان فلسطينىها بشود و شارون خونريز را
در كشتارها و قتلهايش كمك مىكند و مىگويد: شارون رهبر بزرگترين كشور متمدن
جهان است و تمام كارهاى شارون به خاطر حفظ انسانها از خطر تروريسم است.
عاطف با سخنانى محكمه پسند مىگويد:
من از در راديو شنيدهام كه هزينه جنگ ضد عراق افزون بر 10 ميليارد دلار خواهد
بود، اگر اين مبلغ صرف كمك به مردمان فقير جهان شود، بهتر نيست؛ اگر اين مبلغ را
در ميان مردمانى كه تروريستها از ميان آنها برخاستهاند هزينه كنند، غير ممكن
است. حتى اگر يك تروريست باقى بماند، زمانى كه كسى سير باشد و احساس ظلم نكند چه
دليلى دارد در پى ترور باشد؟
اين مدعى پيشنهاد مىدهد كه تمام
كشورهاى حقجو و طرفدار حق با هم جمع شوند و به آمريكا، پيش از آنكه به كشور ديگرى
حمله كند، حمله كنند. او شارون و بوش را تشبيه به باجگيران محلهاى مىكند كه اهل
محل كارى به كار آنها ندارند و آنها روز به روز گستاختر و قوىتر مىشوند. او
مىگويد: بايد كسى آنها را جاى خود بنشاند و مقابل آنها بايستد. مردم بايد دست به
دست هم دهند و متحد شوند و حقشان را از آنان بگيرند و در آن هنگام است كه متوجه
مىشوند، خداوند بر حق است! عاطف با كمال سادگى مىگويد: راهحلهايى براى مشكلات
جهان يافته است، امّا او در عين حال، همانند اشخاص عادى اجتماع كه نيازى به ادعاى
مهدويّت نمىبيند، احساس شكست و سرخوردگى مىكند.
او در مورد حجاب زنان مىگويد: اين
يك مسئله شخصى است. دليل او هم براى اين ادعا اين است كه مو يا پاهاى زن در زمان
باز بودن وسوسه انگيز نيست و اكنون اين موارد باعث جذب مردان نمىشود و زن
مىتواند محجبه يا بىحجاب باشد مهم اين است كه زن به همسر يا دوست خود خيانت نكند
و زنى كه به همسرش خيانت مىكند بايد مجازات شود.
عاطف در مورد خلع[1] مىگويد:
اين مسئله بسيار عجيب است، انسان درست و جوانمرد منتظر نمىماند همسرش چنين
درخواستى از او كند. اينجا مسئله، مسئله بزرگوارى است، مرد چگونه مىتواند با زنى
زندگى كند كه او نمىخواهد با همسرش ادامه زندگى دهد. او در مورد خودش مىگويد: من
هم مانند هر يك از جوانان مصرى وارد مسائل زناشويى و ارتباط با زنان شدم امّا اين
مسئله به ازدواج نينجاميد و دوام نياورد، البته من مىخواهم همسر و فرزندانى داشته
باشم، امّا ماديّات مانع از اين شد كه آرزوى من تحقق يابد. من آشكار و پنهان به زنان
زيادى دل دادم و گاهى اوقات اين عشق يك طرفه بود، امّا من نتوانستم دخترى مناسب
براى همسرى خود بيابم زيرا درآمد من همان اندك ثروتى است كه پدر متوفىام براى من
به جا گذاشته، با آن زندگى مىگذرانم و تا كنون نيز نتوانستهام براى خود خانهاى
بخرم، امّا اگر پروردگار در كار من گشايشى حاصل كند، ازدواج خواهم كرد. اگر توان
مالى داشته باشم، خود را مقيد به داشتن چهار همسر نمىكنم. مردى كه توانايى ازدواج
مجدد دارد، مىتواند بارها و بارها ازدواج كند، مهم اين است كه هيچ دختر يا
بيوهاى درخانهاى، بدون همسر باقى نماند. اين پديده بسيار نادرستى است.