كاتوليك شركآميز خوانده شده و جمعاً
از سوى واتيكان، تكفير شدند. امّا با وجود اين موضوع و اعدام برخى از آنها، در
سراسر اروپا تكثير و پخش شدند و نخستين لژهاى فراماسونرى را به وجود آوردند.
گروهى از مورخان و كتب معتبر تاريخى،
ارتباط اشرافيت يهودى را با بخشى از مسيحيت كه بيشتر روحيات و منش جنگطلبى و
كشورگشايى داشتند، به همان زمان جنگهاى صليبى و ماجراى شواليههاى معبد مرتبط
مىدانند. كتابى با عنوان «كليد حيرام» نوشته دو فراماسون به اسامى كريستوفر نايت و رابرت لوماس
حقايق مهمى از ريشههاى صهيونيسم مسيحى را آشكار مىكنند. به نوشته اين دو نفر،
اساساً فراماسونرى، استمرار شواليههاى معبد محسوب مىشود.
تشكيلات جهانى فراماسونرى كه براساس
مدارك متعدد از جمله پروتكلهاى زعماى صهيون، از مخوفترين سازمانهاى صهيونيستى
به شمار آمده است، براساس اعتقاد ديرين خويش، مانند صهيونيستهاى مسيحى و يهودى،
به حكومت جهانى باور دارند و اين اعتقاد را قرنهاست از طريق نفوذ در حكومتها،
دولتها، سازمانها و مؤسسات مختلف سياسى، اقتصادى و فرهنگى دنيا دنبال مىكنند و
در واقع زمينهساز همان جنگ آخرالزمان و آرمگدون و ظهور مسيح موعود به حساب
مىآيند.
شواليههاى معبد در طول دوران
استقرار در اورشليم دستخوش تغييرات بزرگى شدند و در حضور مسيحيت، عقايد ديگرى
اتخاذ كردند. در نهاد اين موضوع رازى نهفته كه در معبد سليمان كشف شد. نويسندگان
كتاب «كليد حيرام»، اعضاى نظام معبد را محافظان
زائران مسيحى فلسطين مىدانند كه با تظاهر به اين عمل هدف كاملًا متفاوتى داشتند.
كريستوفر نايت و رابرت لوماس
مىنويسند: «هيچ نشانهاى مبنى بر حمايت شواليههاى
معبد از زائران وجود ندارد. امّا طولى نكشيد كه مدارك قاطعى در ارتباط با اجراى
حفارىهاى وسيع در زير خرابههاى معبد هرود يافتيم ...»
نويسندگان اين كتاب تنها كاشفان اين
شواهد نبودند. مورخ فرانسوى به نام دلافورج نيز در كتاب «حفارى اورشليم» ادعاى مشابهى مىكند: «وظيفه اصلى نه شواليه، انجام تحقيقات جهت به دست آوردن آثار باستانى و نسخ
خطى بود كه حاوى ماهيت رسوم پنهانى يهوديت و مصر باستان بودند. در اواخر قرن
نوزدهم، چارلز ويلسن از انجمن مهندسان رويال، تحقيقات باستانشناسى را در اورشليم
آغاز كرد. او به اين نتيجه رسيد كه شواليهها براى مطالعه ويرانههاى معبد به
اورشليم رفتهاند. ويلسن در زير شالوده معبد نشانههايى از حفارى و كاوش يافت و به
اين نتيجه رسيد كه اين اعمال با ابزار متعلق به شواليههاى معبد صورت پذيرفته است
...»
نويسندگان كتاب «كليد حيرام» حفارىهاى اين شواليهها را
بىنتيجه نمىدانند و چنين استدلال مىكنند كه اين گروه آثارى در اورشليم كشف
كردند كه ديدشان را نسبت به جهان تغيير داد. بسيارى از ديگر محققان هم همين عقيده
را دارند. حتماً دليلى وجود داشته كه شواليههاى معبد را با وجود مسيحى بودن از
سرزمينهاى عالم به اورشليم و به پذيرش عقايد و فلسفه كاملًا متفاوت، اجراى مراسم
بدعتآميز و اجراى تشريفات جادوى سياه هدايت كرده است. مطابق ديدگاه مشترك بسيارى
از محققان، اين دليل، كابالا بوده است. دايرةالمعارفها و لغتنامهها، كابالا را
شاخه مبهم و سرّى يهوديت تعريف مىكنند. براساس اين تعريف، كابالا به موشكافى
معانى پنهان تورات و ديگر نوشتههاى يهودى مىپردازد، امّا با بررسى دقيقتر
موضوع، به حقايق ديگرى پى مىبريم. نظير اينكه كابالا نظامى است كه در بتپرستى
ريشه داشته و قبل از تورات موجود بوده و پس از آشكار شدن تورات، ديگر بار در
يهوديت گسترش يافته است.
اليفس ليواى، نويسنده فرانسوى كتاب «تاريخ جادوگرى»، شواهدى تفصيلى در اين كتاب
ارائه مىدهد و اثبات مىكند كه شواليههاى معبد اولين گام را در پذيرش تعاليم
كابالا برداشتند. امبرتواكو رماننويس معروف ايتاليايى، اين حقايق را در چهارچوب
يكى از رمانهاى خود نمودار مىكند. او در داستان خود از زبان شخصيت اصلى چنين
بيان مىكند كه شواليههاى معبد تحت تأثير كابالا قرار داشتند. به نوشته اكو بعضى
از