پدرانم است.» اين امر از همان صدر اسلام در جريان عمار به تأييد قرآن و رسول اكرم
(ص) رسيده است. در بقيه موارد كه مىبينيم با حركت و قيام مىتوان به نتيجه رسيد،
مسلماً بايد حركت كرد. اين روايات قابل جمع هستند. اين نكته را هم اضافه كنم كه
شرايط صدور روايت متفاوت بوده است. بخشى از آنها در شرايطى مانند اواخر دوره
مروانى كه اغتشاشى به پا شده بود و بخش ديگر در دوره استقرار عباسيان. مسلماً در
چنين شرايطى ديگر امكان قيام و اقدام جدى نبود. برخى از بنى الحسن (ع) مانند محمد
نفس زكيه، شهيد باخمرا قيام كردند ولى نتيجهاى نگرفتند. مهم اين است كه ما زمان
شناس باشيم.
شيعيان به چه ميزان از ابتلائات
آخرالزمان آسيب مىبينند؟ بيشتر يا كمتر از بقيه اقوام و ملل؟
طبيعى است وقتى بلايى فرود مىآيد
همه را در بر مىگيرد. وقتى شب شد همه جا شب است. منتها ميزان ابتلا و آسيب پذيرى
افراد متفاوت است؛ مثلًا شما نگاه كنيد در دورههاى قديم كه ناگهان بيمارى فراگيرى
مانند وبا در جايى شايع مىشد همه نمىمردند و برخى با اينكه در ميان مردم زندگى
مىكردند امّا با اين حال زنده مىماندند. اگر بدنى قدرت دفاعش بيشتر باشد ديرتر
مبتلا مىشود و بدن نحيف و مهيّاى ابتلا سريعتر خود را به بيمارى تسليم مىكند. در
مسائل و ابتلائات عقيدتى و دينى نيز چنين است. افرادى كه خيلى قوى باشند ديرتر
آسيب مىپذيرند و برخى ديگر كه به تعبير حضرت امير (ع) «همجٌ رعاع» هستند به دنبال هر صدايى راه مىافتند و با هرنسيمى تكان
مىخورند. اين افراد خيلى زود گرفتار آسيبها مىشوند. در مقابل اينان مؤمنان قرار
دارند كه همچون كوه راسخاند: «المؤمن كالجبل الراسخ لا تحرّكه العواصف» كه حتى طوفانها و بادهاى شديد هم
آنان را تكان نمىدهد.
از آنجا كه به خاطر ارشادات و
هشدارهاى اهل بيت (ع) شيعيان آمادگى ذهنى براى مواجهه با اين ابتلائات را داشتهاند
به طور طبيعى ميزان آسيب پذيرى آنان كمتر مىشود؛ البته در ميان شيعيان نيز بسته
به ميزان اطلاع و آمادگى آنان است و همه در يك سطح قرار نمىگيرند.
با در نظر گرفتن آسيبهاى بيان شده
در روايات، جامعه امروز را تا چه حدى آسيب زده مىبينيد؟
سير جامعه بشرى به همان شكلى است كه
در روايات ما آمده است؛ هرچند ما نمىتوانيم بگوييم ما الآن در مقطع متصل به ظهور
قرار داريم؛ زيرا همه نشانههاى ظهور در يك مقطع اتفاق نمىافتد و اينها به تدريج
رخ مىدهند. تنها علائم حتمى كه قرآن از آنها به «اشراط الساعة» ياد مىكند مربوط به دوره خاص زمانى است. از حضرت امير (ع)
نقل شده كه فرمودند: «يأتى على الناس زمان لا يقرب فيه الا
الماحل و لا يضعف فيه الا المنصف. يعدون الصدقه فيه غرما و صله الرحم منّا و
العباده استطاله على الناس؛ زمانى بر مردم مىگذرد كه جز انسان متملّق مقرّب
نمىشود و جز انسان منصف ضعيف شمرده نمىشود. صدقه را خسارت صله رحم همراه با
امنيت و عبادت را به جهت ريا انجام مىدهند.» اين امور را به ندرت مىتوان در جامعه مشاهده كرد يا اين روايت كه
يأتى على الناس زمان لايبقى من الاسلام الّا اسمه و من القرآن الّا درسه» البته
بخشى از آن آسيبها هنوز محقق نشده است.
در چنين شرايطى براى صيانت از خود و
اطرافيان چه بايد كرد؟ براى پاسخ به اين پرسش از روايات استمداد مىكنم. ائمه (ع)
هم درد را بيان نمودهاند و هم درمان. يكى از اين راهها دعاست. دعاهايى مانند: «اللّهمّ عرّفنى نفسك ...»، دعاى افتتاح و ... خداوند متعال دعايى را كه از صميم دل و اعماق جان
بيرون بيايد بدون پاسخ نمىگذارد. در اين موارد خداوند لطف نموده و شخص را بيمه
مىكند. راه ديگر تقويت بنيه اعتقادى خود، خانواده، اطرافيان و ... است؛ البته
راهكارهاى انجام آن و نيل به چنين هدفى نياز به تبيين دارد كه مجال ديگرى مىطلبد.
وقتى فرد قوى شد مىتواند مقاومت كند. راه سوم هم تقوا پيشه كردن است. ما هرسه
اينها را بايد انجام بدهيم. روايت مىفرمايد: «إنّ لصاحب هذا الأمر غيبتٌ الصابر لدينه كاغراط لقتاه؛ ديندارى در عصر
غيبت، به مانند كندن درختى پر از خار است». براى چاره فرمودند: «فليتمسّك عبدٌ بدينه و ليتّق الله؛ بايد كه
بنده به دينش چنگ زند و تقواى خدا را رعايت نمايد». اينها راهكارهايى است كه هم
مىتوان خود را حفظ كرد و هم ديگران را دعوت به حفظ نمود.