اشعار محرمى
خونبهاى عشق
الشام ... الشام ... الشام ... غربت شمار شهيدان
اندوه ... اندوه ... اندوه ... اى شام تار شهيدان
مىخواهم اى شام خيلى، آنقدر آتش بگيرم
تا عاقبت گُم شوم گُم، گُم در غبار شهيدان
مىخواهم آنسان بگريم، تا در تف خون بپيچد
پژواك فريادهاى دنبالهدار شهيدان
هيهات، هيهات، هيهات، بانگ انالحق عشق است
هيهات گو مىروم من، تا پاى دار شهيدان
اى عشق آلوده دامن، شايد شفيع تو باشم
گر روز محشر برآرم، سر از تبار شهيدان
جان بر لب آمد كجايى؟ اى خونبهاى من و عشق
الغوث، الغوث، الغوث! اى انتظار شهيدان
عبدالحميد رحمانيان
باز مىخواند كسى در شيهه اسبان مرا
منتظر استاده در خون، چشم اين ميدان مرا
رنگ آرامش ندارد اين دل دريايىام
مىبرد سيلابها تا شورش توفان مرا
خون خورشيد است يا زخم جبين عاشقان
مىنشاند اينچنين در آتش سوزان مرا
بسته بودم در ازل عهدى و اينك شوقِ دار
مىكشد تا آخرين منزلگه پيمان مرا
غرقِ خون، بسيار ديدى عاشقان را صف به صف
هان ببين اينك به خون خويشتن رقصان مرا
شورهزاران را دويدم پابرهنه، تشنهلب
سعىِ زمزم مىكشاند تا صفاى جان مرا
قصد دريا دارد اين مُرداب، اى دريادلان!
گر كرامت را پسندد غيرت باران، مرا
حسين اسرافيلى
با گراميداشت ياد و خاطره شهيدان كربلا:
هميشه مهدى موعود در كنار من است
دعا كنيد كه من ناپديدتر بشوم
كه در حضور خدا روسپيدتر بشوم
بُريدههاى من آنسوى عشق گُم شدهاند
خدا كند كه از اين هم شهيدتر بشوم
كه ذرههاى مرا باد با خودش ببرد
كه بىنهايت باشم، مديدتر بشوم
به جستوجوى من و پارههاى من نرويد
براى گُمشده تن، پى كفن نرويد
به مادرم بنويسيد جاى من خوب است
كه بىنشانه شدن، در همين وطن خوب است
در اين حدود، من پارهپاره خوشبختم
در آستان خدا، بىكفن شدن خوب است
و دستهاى اباالفضل سايهسار من است
خدا قبول كند اينكه تشنه جان دادم
و كربلاى جديدى نشانتان دادم
براى گمشده تن، پى كفن نرويد
ميان غُربت تابوتها نخواهيدم
به زير سنگ مزار- اى خدا!- نخواهيدم
منم و خار بيابان كه سنگ قبر من است
دعاى حضرت زهرا، مزيد صبر من است
خدا كه خواست ز دنيا بعيدتر بشوم
كه زير بارش سُرب و اسيد، تر بشوم
خودش به فكر من و تكههاى روح من است
دعا كنيد از اين هم، شهيدتر بشوم
سودابه مُهيجى