responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ماهنامه موعود نویسنده : مؤسسه فرهنگى هنرى موعود عصر    جلد : 1  صفحه : 69

است. و در دنيا، بناى خلقت بر نزاع و جدل است. چرا كه عالم دنيا، عالم اضداد است. و اضداد پيوسته در جنگ و جدال اند. پس جنگ و جدال زمان ظهور امام، به جهت دنيا بودن است. و خروج از قبور و ايتزار كفن، به جهت قيامت بودن است. و دراين تعجبى نيست. زيرا كه هر چيزى را دو رو است، رويى به اعلى و رويى به اسفل. و در روى فوق اسفل، اعلى و قيامت است. و در روى تحت اعيل، اسفل و دنيا است.[1]

و از اينجا معلوم مى شود كه هر چيزى را دو حال است: «موت» و «حيات». يعنى ميت است نسبت به مافوق و حى است نسبت به ماتحت؛ اعم از آنكه در حيات باشد يا مرده باشد.[2]

و از اينجا آنچه سابقاً گفتيم كه اين فقرات دعا هم از حد خواننده خارج نيست، به وضوح مى رسد.

والحاصل؛ در اخبار و ادعيه به سر حد ضرورت رسيده كه حضرت قائم، به شمشير خروج مى فرمايد. و غالب بر كل اديان مى شود. و جميع روى زمين را از شرك و كفر و معاصى پاك مى فرمايد. و آن را مملو از عدل و ايمان و طاعت مى فرمايد. پس لازمه اين، آن است كه در آخر، پادشاهى مختص حق و اهل حق مى شود. هر چند در اول، نزاعى و جدالى باشد. و چون اول و آخر دز ذات پاك آن جناب على السوى است و آن حضرت منزه از تغير احوال است‌[3]، لهذا به يك اعتبار پادشاهى مختص او است؛ چه در اول و چه در آخر. و به اعتبار ديگر حضرت دشمن بسيار دارد؛ باز هم چه در اول و چه در اخر. زيرا كه در آخر هم از دنيا يبرون نيست. و دنيا دار تضاد است. بلكه به اين اعتبار اخير، بر حسب اسباب ظاهره، مغلوبيت ان جناب هم ممكن است. چنانكه در بعضى از اخبار هست كه:

«در زمان قائم دوستان خدا ذليل مى شوند، و مبتلا له قتل و خوف اعداء و ساير بلاها مى شوند.[4]

بلى، چون اين نوع اخبار، در جنب ساير اخبار فتح و نصرت و ظفر آن جناب، اقل قليل است، محل اعتنا نيست. و بايد اعتقاد به سلطنت آن جناب نمود. مگر آنكه اين نوع اخبار هم تاويل به بعض احيان يا اوايل ظهور قبل از غلبه حق بشود. كه در اينصورت اعتناء به آنها هم منافى ساير اخبار و ادله نيست.

و على اى حال، باكى نيست كه اين فقرات دعا را، به اين طريق معنى كنيم كه «خداوندا، اگر مده باشم، در نزد امام در اين دنيا، مرا در عالم امام زنده بدار، حال كونى كه لباس قيامت در بر من باشد. و شمشير حق بر دوش من باشد. و نيزه طعن اعداء بر دست من باشد. در هر حال اجابت كننده امام باشم.» و حقيقت همه اين فقرات، در حال حيات و قبل از ظهور امام هم، براى صادق موجود است.

پى‌نوشت‌ها:


[1]. اينكه فيض حق متعال منوط به استعداد شخص است، خلاف عقل و نقل است؛ چنانچه در دعاى معرروف «يا من اظهر الجميل» مى خوانيم: يا مبتدئا باالنعم قبل استحقاقها. (اى ابتدا كننده به نعمت، قبل از استحقاق آن) و دليل عقلى آن، همان است كه آن شاعر گفته:

ما نبوديم و تقاضامان نبود

لطف تو بر ما عنايتها فزود

[2]. آنچه در اين بحث قابل ذكر است، ارزش و عملكرد «نيت»، از نظر شرع مقدس مى باشد. و اينكه «نيت»، اساس عمل و ثمره آن است و لذا خداى متعال به لطف و كرمش، نيت خير مومن را كه موفق به عمل آن نشده، به جاى خود عمل، قبول مى فرمايد. طالبين مدارك رجوع كنند به: بحارالانوار 199/ 70 ح 3 و 4؛ ص 201 ح 5، ص 206 ح 19، و 20، ص 209 ح 30، ص 211 ح 34.

[3]. محيص: چاره و پناه‌

[4]. مكافى: مساوى برابر، انچه با چيزى ديگر برابر گردد

[5]. مجوف: ميان تهى، آنچه ميانش خالى باشد

[6]. اصل: حكايات به جاى حكايت‌

[7]. بقره، 238.

[8]. واقعه، 10- 11.

[9]. بحث: ساده- خالص (فرهنگ عميد) بات: لاغر، آنچه بر تواند خواست از نزارى (لغت نامه دهخدا)

[10]. شاهراً سيفى: شمشيرم را آخته باشم، بيرون كشيده باشم.

[11]. اصل: مى نمايد.

[12]. اشاره به آيه شريفه‌ «لِمَنِالْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ». (غافر/ 16)

[13]. فقرات اخير دعا، ظهور در وقوع رجعت، در زمان ظهور ان حضرت- صلوات الله عليه دارد. و همانگونه كه در روايات وارد شده، در زمان موفور السرور ظهور آن بزرگوار، عده اى از مومنين و نيز عده اى از فساق را كه در گذشته بوده اند، خداى متعال، به دنيا برخواهد گردانيد، لذا با توجه به مسأله رجعت، كه از مسلميات مذهب اهل البيت- صلوات الله عليهم اجمعين- است؛ نياز به توجيهات ديگرى نيست.

[14]. بلكه حيات او چون راجع به «وجه الله» است، ابدى است؛ هر چند نسبت به مافوق موت و زوال باشد.؟! (در هامش نسخه و از شارح- ره)

[15]. مطلب فوق ظاهراً خلاف عقل و نقل است.

[16]. چنين عبارتى هم مى تواند ناظر بر زمان امامت و ولايت ايشان باشد، كه از ابتداى غيبت صغرى شروع شده و هم مى تواند ناظر بر زمان ظهور تا تسلط ظاهرى ايشان به دشمنان باشد. و دليلى ندارد كه مراد، زمان حكومت آن بزرگوار باشد. و در هر حال عبارت مزبور، مضمونى هست كه در حديث معروف به لوح حضرت زهرا- صلوات الله عليها- آمده است: فيذل اوليائى فى زمانه. و تتهادى رووسهم. كما تتهادى رووس التراك و الديلم. فيقتلون و يحرقون و يكونون خائفين، مرعوبين، و جلين. تصبغ الارض بدمائهم و يفشو الويل و الرنه فى نساءهم. ر. ك: كافى 528- 527/ 1)

نام کتاب : ماهنامه موعود نویسنده : مؤسسه فرهنگى هنرى موعود عصر    جلد : 1  صفحه : 69
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست