responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ماهنامه موعود نویسنده : مؤسسه فرهنگى هنرى موعود عصر    جلد : 1  صفحه : 51

انسانند. و طبيعى است كه انكار هر يك از اين سه اصل موجب خروج از دين و اثبات كفر است.

اما اصول مذهب عبارت از اين است كه گاهى پيروان يك مكتب كه در اصول بنيادى دين با يكديگر مشتركند برداشتها و تلقيات مختلفى از دستورات و پيامهاى دينى دارند، كه موجب پيدايش روشهاى مختلفى در دين مى شود. اين برداشتها و طرز تفكر خاص از مكتب- با حفظ اصول و وجوه اشتراك- را اصول مذهب مى گويند. عدم اعتقاد به اين اصول موجب خروج از دين نمى شود، بلكه موجب خروج از آن طرز تفكر و برداشت خاص مى شود، مثل اعتقاد به عدل و امامت، كه عدل از امور اعتقادى تابع توحيد و امامت تابع نبوت است. از اين روست كه مى بينيم مذاهب مختلفى پديد آمده همچون شيعه و سنى كه هر كدام طرز تفكر خاصى نسبت به امامت دارند.

اعتقاد به رجعت از اصول دين نيست و معتقد نبودن به آن هم موجب كفر و خروج از دين نيست، بلكه از اصول مذهب اماميه است. بطورى كه اعتقاد به اصل رجعت گروهى از مؤمنان و كافران، به دنيا پيش از قيامت، ضرورى است. هر چند كه باور داشتن جزئيات مسائلى كه در رجعت اتفاق مى افتد لازم و ضرورى نيست.

به هر حال اعتقاد به رجعت همسنگ اعتقاد به صراط و ميزان است. مرحوم «شبر» در اين باره مى گويد:

اصل رجعت حق است، و شبهه اى در آن نيست و عدم اعتقاد به آن موجب خروج از جرگه مؤمنان و شيعيان مى شود. چرا كه رجعت از امور ضرورى مذهب شيعه بوده و رواياتى كه در مورد صراط و ميزان و غير آن دو به دست ما رسيده است، از جهت تعداد و نيز صحت مدارك و وضوح دلالت، افزونتر از روايات رجعت نيست.

با آنكه اعتقاد به صراط و ميزان و جز آنها ضرورى است، اما، بايد توجه داشت كه اختلاف و بينشهاى متفاوت در جزئيات مسأله رجعت، ضررى به اصل آن نمى زند، همانطور كه برداشتهاى متفاوت در ويژگيهاى صراط و ميزان در اصل آن خدشه وارد نمى سازد»[1]

آنگاه ايشان ادامه مى دهند كه ايمان به رجعت بطور كلى واجب و لازم است.

نتيجه آنكه مسأله رجعت از ضروريات مذهب و مكتب تشيع است، كه اعتقاد به آن (بدون در نظر گرفتن جزئيات) ضرورى است، هر چند اعتقاد به جزييات مانند اينكه چه كسانى رجعت مى كنند و يازمان آن چه موقعى است و ... لازم نيست. ولى بايد توجه داشت كه اعتقاد به آن، در درجه اعتقاد به توحيد و نبوت و معاد، نيست. در كتاب الشيعه والرجعة، نويسنده خواسته است با استناد به يك حديث، كفر كسانى را كه اعتقاد به رجعت ندارند ثابت كند، ايشان نخست اين آيه را مطرح مى كند:

«فَالَّذِينَلا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ».[2]

آنگاه در تفسير و تبيين اين آيه، حديثى را از امام باقر (ع) نقل مى كند كه فرمودند: «فى قوله: فَالَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ، يعنى انهم لايومنون بالرجعة انها حق‌ (قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ) يعنى انها كافرة (وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ).[3]

اين كلام خداوندكه مى فرمايد: «كسانى كه به آخرت ايمان ندارند» معنايش اين است كه آنهابه حقانيت رجعت ايمان ندارند ومراد ازاين جمله كه مى فرمايد: «قلبهاى آنهاانكاركننده ست» اين است كه «آنها كافر هستند».

وى در فهرست كتاب، مطلب را چنين عنوان مى كند: «معتقد نبودن به رجعت كفر است» آنگاه در جايگاه بحث يادشده، به آن حديث استناد مى كند، چنانچه منظور ايشان آن است كه همچنانكه معتقد نبودن به رجعت، مستلزم كفر است و همتراز با توحيد و نبوت و معاد، مى بايستى به رجعت نيز معتقد بود طبق اين برداشت، با توجه به بيانات گذشته اشتباه آن مشخص مى گردد، ولى چنانچه منظور آن باشد، كسانيكه قلوب آنها كافر است، از پذيرفتن رجعت سرباز مى زنند، يعنى قبل از عدم اعتقاد به رجعت، صفت «كفر» را داشته اند و اين كفر مانع پذيرش رجعت شده است، نه اينكه با عدم اعتقاد به رجعت كافر شده اند، اين حرف قابل قبول است. و در حقيقت حديث به ريشه روانى عدم پذيرش رجعت اشاره دارد.

احتمال ديگرى در معناى حديث است كه دقيق تر به نظر مى رسد، و آن اينكه منظور از اينكه قلوب آنها كافر است، اين نيست كه آنها مثل كفار هستند و آثار و احكام كفار بر آنها مترتب مى شود، بلكه بدين معناست كه قلوب آنها در اثر عدم پذيرش رجعت به كفر متمايل شده نه اينكه واقعا كافر شده اند.

پى‌نوشتها:


[1]- در علم صرف بيان شده كه مصدر داراى انواعى است. يك نوع آن «مره» است كه براى وقوع فعل يكبار به كار مى رود.

[2]- لسان العرب، ج 8، ص 114، ابن منظور چاپ نشر ادب الحوزه 1363 شمسى 1405 قمرى)

[3]- اقرب الموارد ج 1، ص 2- 391 (سعيد الخورى الشرتونى. چاپ مؤسسه النصر)

[4]- لغتنامه دهخدا حرف راء ص 294 و 295 (على اكبر دهخدا- چاپ دانشگاه تهران- 1342 تهران)

[5]- براى مطالعه بيشتر به «جامعه و تاريخ» استاد مصباح يزدى، چاپ سازمان تبليغات اسلامى، ص 14 رجوع شود.

[6]- الايقاظ من المجعة بالبرهان على الرجعة، چاپ دارالكتب العلميه، اسماعيليان- قم ص 140 و 141

[7]- اوائل المقالات ص 89، شيخ مفيد، ناشر مكتبه الداورى قم‌

[8]- بحارالانوار، ج 53، ص 63، چاپ مؤسسه الوفاء، بيروت- لبنان و معانى الاخبار ص 366، چاپ جامعه مدرسين قم.

[9]- تفسير الميزان ج 12، ص 18- 19. مؤسسه الاعلمى للمطبوعات،- بيروت- علامه سيدمحمد حسين طباطبايى‌

[10]- بحارالانوار، ج 53، ص 92 و 121

[11]- همان منبع‌

[12]- حق اليقين، ج 2، ص 35، چاپ منشورات اعلمى، عبدالله شبر

[13]- الشيعه والرجعة ج 2، ص 107. محمدرضا طبسى نجفى- چاپ اول، مطبعه الحيدريه- النجف الاشرف 1375 ه ق‌

[14]- محمدرضا طبسى نجفى، الشيعه و الرجعة، ج 2، ص 107، مطبعة الحيدرية.

نام کتاب : ماهنامه موعود نویسنده : مؤسسه فرهنگى هنرى موعود عصر    جلد : 1  صفحه : 51
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست