responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 428

موضوع بحث: امر به معروف ونهي از منكر -2، رمضان 63

تاريخ: 12/04/63

بسم الله الرحمن الرحيم

شب جمعه آخر ماه رمضان اين بحث را گوش مي‌دهيد و ان شاءالله رابطه‌مان با خدا هر چه بيشتر باشد، فردا هم روزقدس است و ان شاءالله شركت مي‌كنيد.
روش‌هاي امر به معروف و نهي از منكر؛

1- روش‌هاي امر به معروف و نهي از منكر

افرادي هستند كه نمي‌دانند چگونه امر به معروف و نهي از منكر كنند، چون اگر انسان با سليقه و توجه و بر اساس دستورات اسلامي امر به معروف كند حتماً موفق مي‌شود و اين بحث، بحث بسيار خوبي است و هم تربيتي و هم اخلاقي است و هم اجتماعي.
1- اصل اول اخلاق نيكو؛ اولين و بهترين كسي كه امر به معروف مي‌كرده رسول خدا بود كه خدا به او مي‌فرمايد: (وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِك) (آل عمران /159) يعني اگر تو خشن و سنگ دل بودي و برخوردت توأم با عصبانيت و تند خويي بود «لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِك» مردم از دورت پس مي‌رفتند. (دور مي‌شدند)
فردي به امام كاظم(ع) ناسزاي بسياري مي‌گفت و مردم گفتند بگذاريد او را بكشيم، امام فرمود: نه روزي امام سوار بر مركبي به منزل همان فردي كه ناسزا مي‌گفت رفت. او هم مي‌گفت نيا. امام چيزي نگفت و رفت و سلام كرد و گفت ناراحتي‌ات چيست؟ چقدر خرج اين مزرعه كردي؟ او گفت فلان قدر. بعد فرمود: چقدر مي‌خواهي برداشت كني و او جواب داد. امام(ع) فرمود من هر چه مي‌خواهي برداشت كني پولش را مي‌دهم و قرضت را بده و گرفتاري‌ات را حل كن. بعداً مردم ديدند اين فرد ديگر ناسزا نمي‌گويد. امام فرمود: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ»(إرشاد مفيد، ج‌2، ص‌233) خدا مي‌داند كه مقام رهبري را به چه كسي بدهد.
افرادي حرف‌هاي نامربوط مي‌زدند و امامان ما مي‌فرمودند: «فَاقْطَعْ لِسَانَهُ»(إرشاد مفيد، ج‌1، ص‌147) چون خيلي از افراد عصباني و ناراحت هستند.
قرآن مي‌فرمايد: (هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ) (بقره /187) خدا رحمت كند شهداي هفت تير را. يكي از شهداي هفت تير دكتر پاك نژاد است و جزو 72 تن است و كتابي نوشته تحت عنوان اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، در اين كتاب ايشان ذيل اين آيه مي‌فرمايد: «ببينيد لباس چگونه خودش را باهوا تطبيق مي‌دهد، زن و شوهر هم بايد همينطور باشند، اگر مرد عصباني و داغ است، زن خوش اخلاق باشد و اگر مرد ديد زن لباس شسته و بچه‌ها دعوا كردند و زن عصباني است، مرد كوتاه بيايد و مثل لباس كه با دما و گرمي و سردي هوا منطبق مي‌شود، زن و شوهر هم بايد در مقابل همديگر همينطور باشند. و اينطور نباشد كه مرد عصباني است، زن هم عصباني شود. » خدا لعنت كند منافقين را كه اين عزيزان را از ما گرفتند.
2- گفت و گوي نرم؛ مثلاً قرآن مي‌فرمايد: (إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَ لا تَتَّقُونَ) (شعراء /106) يا (إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صالِحٌ أَ لا تَتَّقُونَ) (شعراء /142) يعني پيامبران را برادر خطاب مي‌نمايد. برادرشان حضرت نوح يا صالح يا شعيب و اينگونه خطاب مي‌نمايد، برادر لحن زيبا و لطيفي است و رابطه برادري حتي از پدر و فرزندي كه رابطه برابري نيست يا زن و شوهري كه بعداً بوجود مي‌آيد بهتر است، چون هم رابطه‌اي برابر است و هم از ابتدا وجود داشته است.
قرآن مي‌فرمايد: «قَوْلاً لَيِّناً» يعني گفت و گوي نرم (فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً) (طه /44) به موسي و هارون مي‌فرمايد نزد فرعون برويد وامر به معروف كنيد ولي به نرمي سخن بگوئيد.
برخي حزب اللهي‌ها وقتي يك طاغوتي را مي‌بينند، تند و بد برخورد مي‌كنند. تو حزب اللهي هم باشي خودت، خودت را حزب اللهي ندان و بگذار خدا تو را حزب اللهي بداند. امام صادق(ع) فرمود: «وَ مَنْ ذَهَبَ يَرَى أَنَّ لَهُ عَلَى الْآخَرِ فَضْلًا فَهُوَ مِنَ الْمُسْتَكْبِرِينَ»(كافى، ج‌8، ص‌128) هر كه خودش را بهتر از ديگران بداند مستكبر است.
3- شخصيت او را از بين نبريد؛ قرآن وقتي با دنيا پرستان صحبت مي‌كند مي‌فرمايد: (أَرَضيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا) (توبه /38) يعني تو با آن مقامت به دنيا راضي شدي، يعني تو ارزشت بيشتر از اينهاست و حيف هستي، يعني اگر گناه كار است او را نهي از منكر بكنيد ولي خردنكنيد. همين مرحوم پاك نژاد در خصوص لباس مي‌فرمايد: انسان اگر لباسش پاره شد، مي‌دوزد و اگر كثيف شد مي‌شويد و زن و شوهر بايد نقاط ضعف همديگر را بپوشانند، نه اين كه همديگر را بكوبند.
«أَ رَضيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا» مثلاً كسي در حال سيگار كشيدن است به او بگوييد كه دندان هايت و بدن سالمت حيف است كه با اين دود تلخ خراب شود. ولي اگر تحقير كني تحقير مي‌شوي، خدا هم مي‌فرمايد تو خليفة الله هستي آن وقت به زندگي دنيا راضي شدي آن هم با اين‌شان و مقام.
4- اظهار علاقه؛ يعني بگويي من شما را دوست دارم! خداوند وقتي مي‌خواهد حرف‌هاي پيامبر تأثير بگذارد، مي‌گويد: (لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ) (توبه /128) يعني پيامبر شما را دوست دارد و براي مشكلات شما غصه مي‌خورد (إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ) (اعراف /59) آيات زيادي داريم كه پيامبر(ص) مي‌فرمود: من دلم براي شما مي‌سوزد و اين فرد را آماده مي‌كند براي پذيرفتن حرف.
5 – ابتدا نقاط قوت را بگوييد؛ خداوند حتي وقتي مي‌خواهد بگويد آب جو را نخور مي‌گويد (وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما) (بقره /219) يعني يك منفعت‌هايي دارد اما ضررش بيشتر است، چون هر چيزي هم ضرر دارد و هم نفع و هر كسي هم نقاط قوت دارد و هم نقاط ضعف پس نقاط قوت را ناديده نگيريد و ابتدا هم نقاط قوت را بگوييد. مثلاً اگر خانم در خانه سبزي‌ها را خوب نشسته، فوري نگوييد چرا سبزي‌ها گلي است، ابتدا بگوييد چقدر غذا خوش مزه است، خياطي شما چقدر خوب است و بعد كه خوبي‌ها را گفتي، بگو پس چرا سبزي‌ها را خوب نشستي كه نمره شما 20 باشد و 19 شده و گر نه اگر از ابتدا بگوييد كه چرا سبزي كثيف است مي‌گويد: خودت بشوي، پس نبايد مثل مگس از ابتدا روي زخم نشست.
6 – تدريجي بگوييد؛ مثلاً كسي بي حجاب يا تارك الصلوة است، نمي‌توان يك مرتبه گفت: نماز نافله هم بايد بخواني. پيامبر هم ابتدا با يك مشت بت پرست رو به رو شد و در ابتدا فقط گفت بگوييد «قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا»(المناقب، ج‌1، ص‌55) و تدريجاً و يكي يكي پيش مي‌رفت آن وقت آقايي مي‌خواهد پسرش را حزب اللهي كند همان دفعه اول او را مي‌برد به يك سخنراني 3 ساعته. بچه در حال بال بال زدن است و پدر گفته اگر نيايي برايت موتور نمي‌خرم و او را شكنجه مي‌دهد. پس بايد تدريجي باشد.
بحث‌هاي من هم نسبت به ديگر آقايان تدريجي است، چون توپ واليبال هم كه با ضرب زده مي‌شود يك نفر ضربش را مي‌گيرد و يكي آن را پاس مي‌دهد و ديگري آن را مي‌كوبد و از همان اول نمي‌شود آبشار زد. مردم هم در زمان شاه پاي مراد برقي مي‌نشستند، اگر الان به يك باره تلويزيون را روشن كنند و ببينند يك بحث سنگين فلسفي يا علمي است، تلويزيون را خاموش مي‌كنند. ريخت پس بايد تدريجي باشد، و به حد اقل اكتفا كند.
7 – پاداش‌ها را بيان كند؛ خداوند براي تشويق ما مي‌گويد: «ضعف»، «اضعاف»، يا «عشر امثالها» يعني اگر كار خوب انجام دهي 10برابر و چند برابر 10برابر و حتي تا 700 برابر در مورد برخي كارها مي‌فرمايد ثواب مي‌دهد و اين همان تشويق است.
8 – عذاب و قهر خداوند؛ يكي از دلائل ارتكاب گناه فراموش كردن قيامت است (بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ) (ص /26) اما اگر بگوييم (كَلاَّ إِنَّها لَظى‌ نَزَّاعَةً لِلشَّوى‌ تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّى) (معارج /17-15) آتش جهنم شعله دارد، يعني پوست صورتت را بريان مي‌كند و مي‌كند آتش به سراغمان مي‌ايد (خالِدينَ فيها لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ) (بقره /162) عذاب خدا تخفيف ندارد «خالِدينَ فيها» ابدي است (لَا خَيْرَ فِي لَذَّةٍ مِنْ بَعْدِهَا النَّار) (أمالى صدوق، ص‌498) لذتي كه بعدش جهنم است ارزشي ندارد. (إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ) (فجر /14) خداوند دركمين است (مَتاعُ الدُّنْيا قَليلٌ وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى‌) (نساء /17) (وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى‌) (اعلى /17) دنيا ناچيز است و زودگذر و آخرت جاوداني است. ضمناً محبوبيت خود را در نظر بگيريد كه چقدر ارزش داريد اگر يك كيلو ارزش داريد، حرف دو كيلويي نزنيد. «رحم الله امرأ ه و لم يتعد طوره»(غررالحكم، ص‌233) درود بر كسي كه ارزش خود را بداند.

2- توجه و تأثير گذاري و شرايط

پيامبر محمد امين بود كه حرفش در مردم اثر كرد و قرآن مي‌فرمايد: (فَقَدْ لَبِثْتُ فيكُمْ عُمُراً) (يونس /16) من عمري در ميان شمابودم از من نقطه ضعفي سراغ داريد؟
حضرت يوسف(ع) وقتي به زندان رفت مردم بت پرست بودند و اگر در همان زندان چيزي مي‌گفت همه مي‌گفتند ديرآمده زود مي‌خواهد برود. بعد كه حتي رفتار او را در زندان ديدند، فهميدند جوان آراسته‌اي است، گفتند: (إِنَّا نَراكَ مِنَ الْمُحْسِنينَ) (يوسف /36) ما از اين برخوردها تو را انسان شايسته‌اي مي‌بينيم و بعد كه يوسف ديد محبوبيت پيدا كرده حرف خودش را زد. گاهي محبوبيت ندارد و يك مثقال است اما حرف‌هاي تن تن مي‌زند.
البته بايد امر به معروف كرد ولي بايد تأثير هم داشته باشد و در احاديث و تحريرالوسيله هم داريم اگر كسي حرفش خريدار ندارد و اثر ندارد برو به كسي بگو كه حرف او اثر دارد و او مي‌تواند جلوي فساد را بگيرد پس اين مسئله مهمي است.
در نظر گرفتن شرائط سني، مثلاً پيرمرد را نزد بچه‌ها و مادر شوهر را پهلوي عروس نصيحت كني، اثر گذاري‌اش خيلي كم‌تر است. و يا عروس را جلوي عروس نصيحت كرد و در موارد بسياري هم بايد خصوصي و پنهاني باشد. من اين مطلب را از يك ديوانه آموختم كه وارد مسجد كاشان شد و گفت: همه شما دزد هستيد و همه خنديدند و به همه فحش داد و. . . بعد رفت از اول به پيش نماز گفت: با تو بودم و بعد از صف اول شروع كرد و وقتي به يك يك آنها گفت با تو بودم، او را گرفتند و از مسجد بيرون كردند و آن وقت من فهميدم كه وقتي انسان بگويد با تو بودم اثر مي‌گذارد.

3- روشهاي برخورد با منكرات

و لذا امام در تحرير الوسيله مي‌فرمايد: اگر نهي از منكر با يك حركت كم رنگ و با يك ابرو حل مي‌شود، نبايد فرياد بزني چون آبروي فرد مي‌رود. پس امر به معروف هم بايد معروف باشد.
گاهي انسان به جاي حرف زدن بايد عمل نمايد. قرآن مي‌فرمايد: (إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا في‌ حَديثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقينَ وَ الْكافِرينَ في‌ جَهَنَّمَ جَميعاً) (نساء /140) اگرجايي ديديد ضد انقلاب صحبت مي‌كنند و آيات خدا را مورد مضحكه و كفر قرار مي‌دهند، «فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ» نبايد بنشينيد، و نشستن در جايي كه شراب مي‌خورند ممنوع است «حَتَّى يَخُوضُوا في‌ حَديثٍ غَيْرِهِ» تا جو جلسه عوض شود و بر هم بخورد. (كُونُوا دُعَاةً إِلَى أَنْفُسِكُمْ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ) (كافى، ج‌2، ص‌77) يعني جلوي فساد را با عمل بگيريد. (ادْعُ إِلى‌ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي‌ هِيَ أَحْسَنُ) (نحل /125) يعني با حكمت و استدلال و نصيحت و سپس با جدال، ديگران را امر به معروف نما.
«أصلح المسي‌ء بحسن فعالك»(غررالحكم، ص‌255) رسول خدا(ص) مي‌فرمايد: آدم گناه كار را با برخورد خوب اصلاح كن. قرآن مي‌فرمايد: اگر هم كسي از شما ناراحت است، انتقام نگيريد و نگوييد چون او خانه من نيامده من هم به خانه‌اش نمي‌روم «صِلْ مَنْ قَطَعَكَ»(من‌‌لايحضره‌‌الفقيه، ج‌4، ص‌177) اگر او خانه تو نمي‌آيد ولي تو برو.
امام سجاد(ع) در دعاي مكارم الاخلاق مي‌فرمايد: «وَ أُخَالِفَ مَنِ اغْتَابَنِي إِلَى حُسْنِ الذِّكْرِ وَ أَنْ أَشْكُرَ الْحَسَنَةَ، وَ أُغْضِيَ عَنِ السَّيِّئَةِ»(صحيفه سجاديه، دعاى 20) خدايا مرا توفيق بده تا خوبي هر كسي را كه غيبت مرا مي‌كند بگويم و خلاصه اين كه برخوردها و روش‌ها خيلي فرق مي‌كنند.
گاهي كسي توانايي ترك كاري را ندارد، پس نبايد او را اذيت كنيد «كَفَى بِالْمَرْءِ عَيْباً أَنْ يُبْصِرَ مِنَ النَّاسِ مَا يَعْمَى عَنْهُ مِنْ نَفْسِهِ وَ أَنْ يُعَيِّرَ النَّاسَ بِمَا لَا يَسْتَطِيعُ تَرْكَهُ»(أمالى طوسى، ص‌107) زشت است كه از كسي نهي از منكر كني كه او نمي‌تواند ترك كند. مثلاً پيرمرد 90 ساله ترياكي است و اين غير ازجوان 18 ساله است كه سيگاري است و اين به راحتي مي‌تواند ترك كند. پيرمرد 90 ساله هم مي‌تواند ترك كند ولي خيلي مشكل‌تر است. «فَاهْجُرُوهُ وَ اجْتَنِبُوا مُجَالَسَتَهُ»(إختصاص مفيد، ص‌251) يعني او را ترك كنيد و از خود برانيد و به او دختر ندهيد. پس نرم نرم صحبت كنيد ولي اگر فايده‌اي نداشت عمل جراحي. مفاسد را مي‌بايست از سرچشمه اصلاح نمود.
آقايي بود به نام مرحوم اشراقي كه از واعظين ملا بود و منبر مي‌رفت. او را جايي دعوت كرده بودند براي سخنران، ولي فكر نكرده بود چه بگويد و داشت فكر مي‌كرد كه بالاي منبر چه بگويد كه در راه ديد يك قطار الاغ در حال بار بردن هستند و همگي ايستاده‌اند و صاحب الاغ‌ها به الاغ آخري شلاق مي‌زند تا راه برود در صورتي كه چون الاغ جلويي ايستاده بود الاغ آخري هم ايستاده بود و الاغ آخري تقصيري نداشت و او هم اين موضوع را براي سخنراني برگزيد وگفت اگر خيلي از مردم حركت نمي‌كنند به اين دليل است كه جلوتري‌ها ايستاده‌اند.
قرآن مي‌فرمايد: وقتي حكومتي فاسد است به حضرت موسي نمي‌گويد، به بانك صادرات يا اداره دخانيات برو بلكه مي‌گويد: (اذْهَبْ إِلى‌ فِرْعَوْنَ) (طه /24) چون از بالا خراب است، امام هم نمي‌گويد: پپسي كولا حرام است، مي‌گويد شاه بايد برود. البته پپسي كولا هم حرام بود، همچنان كه خيلي از آقايان همان موقع مي‌گفتند. اما منظور اين است كه وقتي چيزي خراب است از درون و ريشه بايد اصلاح شود.
قرآن مي‌فرمايد: (يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ) (احزاب /59) يعني اول به دخترت و زنانت و سپس به زنان مؤمنين بگو. قرآن مي‌فرمايد: (قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ) (تحريم /6) چند حديث در ذيل اين آيه داريم كه مي‌فرمايد: يعني اول خودتان را از داخل اصلاح كنيد.
شخصيت دادن، اظهار علاقه كردن، ابتدا نقاط قوت را بگويند يا تدريجي بگويند و. . . همه براي كسي است كه مي‌خواهد نصيحت بكند و حال مي‌خواهيم با كساني صحبت كنيم كه مي‌خواهند نصيحت بشوند تاحالت پذيرش داشته باشند.

4- جايگاه آمران و ناهيان

برادان و خواهران! كسي كه مي‌گويد فلان كار را بكن، خليفه خداست و از جانب او سخن مي‌گويد. تو را دوست دارد. نمي‌گويد: به هوس من عمل كن. مي‌گويد به گفته خدا عمل كن و تعهد به مكتب دارد و دلش براي انقلاب و امت و. . . مي‌سوزد.
از امام صادق(ع) بياموزيم كه فرمود: «هر كس به من عيب من را بگويد دوستش دارم» «أَحَبُّ إِخْوَانِي إِلَيَّ مَنْ أَهْدَى إِلَيَّ عُيُوبِي»(كافى، ج‌2، ص‌639) حديث داريم «اتَّبِعْ مَنْ يُبْكِيكَ وَ هُوَ لَكَ نَاصِحٌ»(كافى، ج‌2، ص‌638) كسي كه تو را ناراحت مي‌كند و عيب تو را مي‌گويد دوست تواست نه كسي كه هر غلطي مي‌كني، مي‌خندد و عيب تو را نمي‌گويد. و كسي كه به تو تذكر و هشدار ندهد در رفاقت به تو خيانت كرده است.
امام سجاد(ع) در دعاي صحيفه سجاديه مي‌فرمايد: (در مكارم اخلاق) خدايا به من توفيق بده: (وَ مُتَابَعَةِ مَنْ أَرْشَدَنِي. ) (صحيفه سجاديه، دعاى 20) يعني مرا طوري قرار بده كه هر كس مرا ارشاد مي‌كند متابعت كنم و نگويم به تو چه ربطي دارد. يا تحقيرش نكنم. مانند فرعون (فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ) (زخرف /54) يعني مردم را تحقير مي‌كرد.

5- نصيحت كودكي به امام

خاطره‌اي از امام:
كسي نامه‌اي از امام دارد، از يكي از روستاهاي خراسان. بچه‌هاي كلاس پنجم ابتدايي نامه‌اي مي‌نويسند به امام، حال من هم نامه را و هم دست خط خود امام را كه از آن فتوكپي گرفتم مي‌خوانم تا ببينيد امام در مقابل اين بچه چه برخوردي مي‌كند.
نامه بچه: حضور محترم پدر عزيز و مهربانمان حضرت امام خميني، اميدوارم سلام گرم مرا بپذيريد و وجودتان از هرگونه بيماري و ناراحتي دور باشد. ما مي‌خواستيم همانطور كه در كتاب تعليمات ديني سال پنجم بود نامه‌اي به شما بنويسيم و مانند امام محمد تقي(ع) كه فرماندار سيستان را نصيحت كرد شما را نصيحت كنيم، اما متوجه شديم كه اين كار اشتباه بزرگي است، چون شما شخصي بزرگ و پرهيزكار هستيد و در برابر قدرت‌هاي شرق و غرب ايستاده‌ايد در حالي كه ما كودكاني هستيم كه شايد دست راست و چپ خود را تشخيص ندهيم. پس چگونه خود را راضي كنيم كه شما را نصيحت نماييم، به همين دليل فقط تصميم گرفتيم كه نامه‌اي براي شما بنويسيم و ضمن عرض سلامي گرم با محبت از خداوند بزرگ بخواهيم كه شما را در پناه خود در كليه امور موفق و پيروز نگاه دارد و هر چه زودتر سربازان اسلام را برنيروهاي صدام و كافران بعثي پيروزي عطا فرمايد. آمين يا رب العالمين خدايا، خدايا. . .
نيشابور روستاي معدن فيروزه نماينده كلاس پنجم الف
حال ببينيم امام چگونه به اين نامه جواب مي‌دهد. ما اگر فقط رهبر انقلاب خود را بتوانيم به دنيا معرفي كنيم، انقلابمان صادر خواهد شد و الآن طوري شده كه اگر زنانمان را يا سربازانمان را يا فرزندانمان را هر كدام را معرفي كنيم، انقلاب و اسلام را صادر كرده‌ايم. چون الآن همه چيز ما نمونه شده است. و همه اين‌ها را از شهدا داريم و اين در سايه حماسه امام حسين (ع) است. ان شاء الله دست شما از اين رهبر و امت و مكتب كوتاه نشود.
امام در جواب مي‌فرمايد: بسم الله الرحمن الرحيم. چه خوب بود نصيحتي را كه در نظر داشتيد مي‌نوشتيد، ما همه محتاج به نصيحت هستيم ولي الآن طلبه به بزرگ‌تر يا آمپول زن به دكتر نمي‌تواند نصيحت كند. نصيحت شما عزيزان بي غرض و از روي صفاي قلب است. اكنون به عنوان پدر پيري شما عزيزان را نصيحت مي‌كنم كه در تحصيل علم و دانش و اخلاق و كردار نيكو كوشا باشيد كه افراد متعهد و سود مندي براي اسلام بزرگ و ميهن عزيزتان باشيد. خداوند يار و نگهدارتان باشد.
آن وقت ما اگر كسي چيزي بگويد، تكبر مي‌كنيم و طرف مقابل را تحقير مي‌كنيم. فلاني تا ديروز به سينما مي‌رفته حالاآمده انجمن اسلامي ما را نصيحت مي‌كند. آخر شما چكارداري تا ديروز كجا مي‌رفته، ببين چه مي‌گويد. اگر اين طور رفتار كنيم، مثل كفار هستيم كه يا در مورد پيامبر ما يا پيامبر ديگري مي‌گفتند: (أَ هذَا الَّذي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولاً) (فرقان /41) يعني اين پيامبر است يا پسر 14 ساله ياالله مي‌گويد كسي اهميت نمي‌دهد. مي‌گويند: تا ديروز گردو بازي مي‌كرد حال خيال مي‌كند مرد شده است.
تحقير كردن افراد كار فرعون و كفار است. (فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ) (زخرف /54) به شعيب مي‌گفتند: (أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ في‌ أَمْوالِنا ما نَشؤُا إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَليمُ الرَّشيدُ) (هود /87) مهم نيست چه كسي مي‌گويد. اگر حرف حق است بگو: چشم! اگر گوش نكني يا متكبري يا ابليسي يا فرعوني.
مراسم روز قدس فردا را فراموش نكنيد! امشب آخرين شب جمعه رمضان است پس بيشترين استفاده را بكنيد و پيامبر(ص) مي‌فرمايد: اگر ماه رمضان تمام شود و خدا كسي را نبخشيده باشد او بدبخت است و نزديك افطار براي رزمندگان و جانبازان و شهدا و امام دعا كنيد. براي شادي روح شهداي هفت تير و كساني كه سال‌هاي قبل براي راهپيمايي بودند و الان نيستند دعا كنيم.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 428
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست