responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1538

موضوع: دعاي مكارم الاخلاق – 28، حيات و زندگي واقعي

تاريخ پخش: 79/06/03

بسم الله الرحمن الرحيم

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي

«وَاجْعَلْنِي عَلَى مِلَّتِكَ أَمُوتُ وَ أَحْيَا. وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا هُوَ أَرْضَى» (صحيفه ‌سجاديه،ص98)
بحث ما در باره شرح و تفسير دعاي مكارم الاخلاق بود كه مثل سابق جمله‌اي را توضيح خواهيم داد انشاءالله.

1- مهمتر از زندگي، شيوه و هدف آن است

امام سجاد(ع) مي‌فرمايد: «وَاجْعَلْنِي عَلَى مِلَّتِكَ أَمُوتُ وَ أَحْيَا» «ملت » به معناي دين است، جوري مرا قرار بده كه بر «ملت » تو‌اي خدا زنده باشم و بميرم، در خط باشم و انحراف نداشته و روي مرز راه بروم.
فردي از ديگري پرسيد قبله كدام است، درجواب گفت مستقيم است مثل خودتان ولي كمي انحراف دارد. مرگ و حيات مهم نيست، مهم آن است كه در چه عقيده و راه و شيوه‌اي باشد.
نكات مربوط به اين جمله از دعا:
1 – مهم‌تر از زندگي هدف آن است.
2 – مهم‌تر از زندگي شيوه آن است.
3 – مهم‌تر از زندگي چه كاري با چه وسيله اي.
زندگي تنها را حيوانات هم دارند و آن‌ها از ما جلوتر هستند از نظر مادي. حيوانات، ديد و پرواز و خوراك و رفاه و شهوتراني‌شان بيشتر است. مرغ و خروس از همديگر استفاده كرده و دفتر ازدواج و اطاق خالي هم نمي‌خواهند و الاغ و گاو بيشتر مي‌خورند، ظرف شويي و سرخ كردن و پوست كندن هم نمي‌خواهد، در زندگي مادي انسان خيلي برجستگي ندارد.
قرآن درباره زندگي مادي مي‌فرمايد: (مَتاعاًلَكُم ْوَلِأَنْعامِكُم) (نازعات /33) دنياي مادي براي شما و چهارپايان شماست در زندگي مادي انسان را كنار چهارپايان گذاشته. در دنياي اف و 16 حرف از چهار پا معنا ندارد.
بله آن‌ها را كه نمي‌شود خورد، ولي چهارپايان را از گوشت و شير و سواري و همه چيز آن‌ها استفاده مي‌كنيم. مركب‌هاي الهي مورد استفاده‌هاي فراوان است غير از مركب‌هاي ما انسان هاست.
انسان از پوست و گوشت و شير و سواري، شاخ و روده و پهن آن استفاده مي‌كند. فرق و هنر انسان به اين است كه مي‌تواند و زندگي و هدف آن را عوض كند ولي در دنياي حيوانات نحوه وروش زندگي هميشه يكسان است.
پس امام(ع) مي‌فرمايد: «عَلَى مِلَّتِكَ» بر دين تو، يعني شرف انسان به دين و راه اوست والا حيوان هم حيات و مرگ دارد مثل انسان. امتياز انسان به مكتب اوست در كنفرانس برلين خانمي گفت من لائيك هستم يعني بدون مكتب، يعني مي‌خواهم هرهري بوده و هرچه دلم مي‌خواهد عمل كنم، البته كشور ما بيمه است ولي ممكن است بعضي جوانان از دختر و پسر بگويند اگر ما «لائيك» باشيم چه مي‌شود؟ رها كنيم هر چه دين و آخوند است، راحت باشيم.
بياني دارم نمي‌دانم كجا گفته‌ام در تلويزيون يا جاي ديگر از آقاياني كه به تكرار مي‌شنوند معذرت مي‌خواهم چون گاهي لازم مي‌شود مطالب را تكرار كنيم.
عده‌اي با چند ماشين مسافرتي مي‌خواهند بروند بعضي با خود كمك‌هاي اوليه مثل قرض و دوا و باندي و چراغ قوه وكلتي براي دزد و چماقي براي سگ و طنابي براي بكسل و مشمايي براي نماز خواندن و جك و زاپاسي برمي دارد. و بعضي ديگر مي‌خندد و مي‌گويد من لائيك هيچ وهيچ لوازم را حتي براي احتياط هم برنمي‌دارد. با دين و قرآن و قال الصادق هم نمي‌گويم اين‌ها را كنار مي‌گذاريم نه به عنوان يك مؤمن بلكه به عنوان يك انسان. حال يا خطر و احتياج درسفر هست يا نيست، اگر نبود آن‌ها كه لوازم را برداشته‌اند چقدر ضرر كرده‌اند، هيچي، اما اگر خطر بود و احتياج شد آن راننده لا ابالي چه خاكي به سر خود مي‌كند.

2- در زندگي بايد به خواسته‌ي خدا عمل كرد

حال ما هم بايد به گونه‌اي عمل كنيم، به ناچار به يكي از سه رقم بايد زندگي كرده و راه برويم.
الف: به خواسته دل عمل كنيم.
ب: به خواسته مردم عمل كنيم.
ج: به خواسته خدا عمل مي‌كنيم.
لائيك معتقد به راه اول مي‌شود، مي‌گوئيم، خواهر و برادر تا حالا پشيمان شده‌اي يا نه، هيچ كس نيست كه بگويد من در زندگي پشيمان نشده ام، ما مي‌گوئيم همين پشيماني دليل بر آن است كه نبايد دنبال خواسته دل برود.
ما محدوديت داريم، علم نداريم نمي‌دانيم بعد چه مي‌شود، و هواي نفس جامعه را به فساد مي‌كشاند. و آنچه درجنگ بمب بر سر ما ريخت چون صدام دلش مي‌خواست سردار قادسيه شود.
من از رئيس بنياد شهيد پرسيدم ظاهراً گفت: سيصد و بيست هزار شهيد داريم، اين‌ها قطعه قطعه شدند چون او دلش مي‌خواست آن چنان شود. آنچه بر سر بشر مي‌آيد به خاطر خواسته‌هاي دل است. دل مي‌خواهد آبروي مردم را ببرد، آنطور رانندگي كرده بعد در دره سقوط كند. چه خونريزي‌ها و جنايت‌ها كه با خواسته دل انجام شده، حتي آدم‌هاي خوب دلش مي‌خواهد فلان غذا را، مي‌خورد و مريض مي‌شود و دل مي‌خواهد سيگار بكشد تنگ سينه مي‌گيرد، مي خواهد عياشي كند در تحصيل شكست مي‌خورد. و فلان خانه را مي‌خواهد گرفتار وام و بنايي و مشكلات مي‌شود. و اگر يك هوس انسان را به فساد بكشاند هوس‌هاي زياد در اجتماع فسادش هم زيادتر خواهد بود. پس چون مردم هم هوس دارند، دنبال هوس و دل مردم هم نمي‌شود رفت پس دو مورد اول محكوم است.
در نتيجه معناي جمله امام(ع) مي‌فرمايد: «عَلَى مِلَّتِكَ» معلوم مي‌شود كه فقط مي‌ماند كه ما بر دستور و احكام وخواسته خدا باشيم كه هيچ كدام از ضعف‌ها و فسادهاي مذكور را نه تنها ندارد بلكه در جهت رشد و تعالي انسان است. خدا مارا ساخته و او مي‌داند چه چيز براي ما مفيد يا مضر است.
چرا گوش به فرمان خدا نباشيم، آيا شك داريم، خداوندي كه از گودي كف پا غفلت نكرد براي اين كه وزن و سنگيني بدن ما راحت حمل شود. و از مژه چشم كه جلو غبار را بگيرد و موي در بيني براي تصفيه هوا. و چين و چروك گوش براي تشخيص امواج و طرف صداها، و اگر نبود ممكن بود صدا را بشنويم ولي نفهميم از كدام طرف است و مكيدن رابه هنگام تولد ياد داد نه فوت كردن را، آن زمان تولد نياز به فوت كردن نيست ولي نياز به مكيدن هست. و خدايي كه روز اول دندان نداد تا پستان مادر را دندان بگيرد و خدايي كه براي تولد شير داد كه همه ويتامين‌ها در شير تعبيه شده كجا خداوند از ما غافل بوده كه ما گوش به حرف او ندهيم. مطلبي است خوب گوش بدهيد. شهري است كنار اصفهان و اهواز به نام ذوب آهن با تمام افراد و تخصص‌ها و امكانات وسيع اين هنر را اجرا كرده كه آهن را از خاك جدا مي‌كنند, آهن خلق نمي‌كنند.
حال با يك هسته سيب، در دل خاك سيب بار مي‌آيد آگر ما بخواهيم فرمول‌هايي كه براي به نتيجه رسيدن آن در هسته و خاك بكار رفته از هم جدا كنيم شهري مي‌شود مثل نيويورك، كه تبديل شود به كارگاهي كه هسته را به سيب تبديل كند. ذوب آهن، خاك را از آهن جدا مي‌كند ولي اگر بخواهيم از هسته سيب بسازيم به قول آن استاد دانشگاه چقدرامكانات و تخصص مي‌خواهد. و ما از اين نعمت استفاده و كفران مي‌كنيم, خداوند به غيرتش بر مي‌خورد كه مي‌فرمايد: (وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ) (آل عمران /77) و (وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا) (قمر /2) براي آنان است عذابي دردناك «و اگر همه آيات و نشانه‌هاي(حق) را ببينند (با لجبازي و عناد) اعراض مي‌كنند.
آن‌ها كه در خط نيستند در هوس هستند كه خودم يا خدا، پس چون پشيمان مي‌شوند نبايد به هوس خود باشد و چون جامعه هم همين پشيماني‌ها را دارد در خط مردم و جامعه هم نمي‌شود بود.
يكي از كشورهاي غربي كه اسمش را نمي‌آوريم تا حالا 129 مرتبه قانون اساسي‌اش عوض شده، ما خود را در اختيار اين‌ها بگذاريم، و آمريكا هم تا حالا 25 مرتبه قانونش عوض شده، قوانين بين الملل چكار كرده و چه مي‌توانند بكنند.

3- زندگي خوب مهم است و مهمتر از آن مردن خوب است

سؤال: حضرت(ع) چرا در اين عبارت اول فرموده: «أَمُوتُ» و بعد «أَحْيَا»
جواب: بله قرآن رديف كلماتش روي حساب است غير از خريد كردن ماست كه در راه هر چه ديديم و نياز داريم مي‌خريم در دعاها هم همينطور است رديف كلمات از روي هدف است.
مثلاً قرآن مي‌فرمايد: (إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَة) (بقره /158) نمي‌فرمايد: «ان المروة والصفا» و لذا به دليل اين كه «الصَّفا» اول آمده به ما دستور داده اند، «سعي »كه يكي از اعمال حج است از «الصَّفا» شروع كنيم نه ازمروه.
در جاي ديگر قرآن مي‌فرمايد: (سِرًّا وَ عَلانِيَةً) (رعد /22) يعني همه كارهاي سري، و مخفي ثوابش از علني بيشتر است.
پس در دعا اول «أَمُوتُ» مي‌آيد بعد «أَحْيَا» براي اين كه زندگي محدود به سال است ولي مرگ ابدي است، وديگر اين كه زندگي خوب مهم است و مهم‌تر از آن مردن خوب است.
قرآن مي‌فرمايد (وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ) (آل عمران /102) نميريد مگر اين كه مسلمان باشيد. مسلمان مردن مهم است.
قرآن مي‌فرمايد: (وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ) (آل عمران /193) مارا با خوبان بميران. قرآن مي‌فرمايد: (تَوَفَّني‌ مُسْلِما) (يوسف /101) در حالي كه مسلم هستم جانم را بگير. حسن عاقبت مهم است.
مثال تنها هنر خلبان پرواز خوب نيست بلكه اين است كه خوب هواپيمارا به زمين بنشاند.
مثال تنها جراح خوب آن نيست كه شكم را پاره كند، بلكه بعد از پاره كردن بتواند خوب جمع كند.
پس قرآن مي‌فرمايد: به جوري حركت كنيد كه حسن عاقبت داشته باشيد. در جمله بعد مي‌فرمايد: «وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا هُوَ أَرْضَى» (صحيفه سجاديه، ص98) مرا زندگي ده به آنچه تو راضي‌تر هستي.
مثال قبلي را بيشتر توضيح دهيم:
الف: خواست دل ب: خواست مردم ج: خواست خدا
خواست دل مشكلاتي دارد:
1 – محدود است:
دل يك خانه و باغ و تلفن و مزرعه و مدرك و… مي‌خواهد كه بالاخره محدود است.
2 – خيلي از خواسته‌هاي دل محدود است: گاهي چيزي مي‌خواهد كه وجود خارجي ندارد.
3 – خواست دل يك بعدي است.
گاهي خواسته دل يك خوبي داشته و از خوبي‌هاي ديگر غافل مي‌شود، اول مي‌خواهد بعد كه مي‌گيرد به مشكل مي‌رسد مي‌گويد تا اينجا فكر نكرده بودم.
4 – و گاهي خواست دل باطل است.
بسياري از افرادي كه معتاد مي‌شوند دلشان مي‌خواهد ترياك و هروئين بكشند. و اول از رفيق خوشش مي‌آيد بعد گرفتار مي‌شود.
5 – گاهي خواست دل ديررس است.
گاهي بايد سال‌ها زحمت بكشد تا به خواست دل برسد ولي رسيدن به رضايت خداوند آسان است. ما در هر لحظه مي‌توانيم خدا را از خود راضي كنيم ولي در هر لحظه نمي‌توانيم به خواسته دل برسيم.
6 – خواست دل متعدد است.
7 – خواست دل پر هزينه است، ولي رضاي خداوند خرج ندارد، فقيرترين انسان‌ها مي‌تواند خدا را از خود راضي كند.
8 – خواست دل زودگذر است.
حال معلوم مي‌شود اين زن احمقي كه در كنفرانس برلين گفت من لائيك هستم چقدر بي خرد بود. لائيك يعني من هرچه دوست دارم. يعني خواسته‌هاي نفس، پس اصول دين چند تاست، سه تا، خوراك، پوشاك، مسكن.

4- بدست آوردن رضاي خدا سريع، آسان و كم خرج است

سؤال: از من پرسيدند نمي‌شدخداوند در همين دنيا به خوب‌ها و بدها جزا بدهد چرا وعده به نسيه و قيامت مي‌دهد؟
جواب: دنيا محدود است. حال كسي كه هروئين اختراع كرد او را چگونه مجازات كنيم آخر اين كه او را اعدام كنيم، اين كه يك نفر را نابود نكرده بلكه صدها جوان را و اعدام براي او كم است و يا به پيامبر ص مي‌خواهيم در اين دنيا چه پاداشي بدهيم صبحانه عسل و قالي ابريشم و… اين كه يك قمارباز هم ممكن است به آن برسد، پاداش ديگري نداريم، سرمايه دارها هم امكانات دنيايي را دارند.
او كه مي‌گويد: من لائيك، در دنياي موهومي است چون دنيا محدود و خواسته‌ها خيالي بيش نيست، همه هم خيالي هستيم من طلبه هم يادم هست شبي كه مي‌خواستم فرداعمامه بگذارم در دنياي خيال كه فردا چه مي‌شود تا صبح دور حوض مدرسه فيضيه مي‌چرخيدم و فكر مي‌كردم.
عروس يا داماد مي‌شود و دانشگاه و چه و چه همه خواب و خيال است، خواسته‌ها هم يك بعدي امروز كيف مي‌كند ولي فردا چه عوارض منفي براي آن است.
اميرالمؤمنين (ع)مي‌فرمايد: «كَمْ مِنْ أَكْلَةٍ مَنَعَتْ أَكَلَاتٍ» (مستدرك‌الوسائل، ج16،ص214) چه بسا يك لقمه انسان را از لقمه‌هايي محروم مي‌كند و چه بسا كه انسان با زدن يك حرف كه دلش مي‌خواهد براي عمري آبرويش رفته مي‌گويد عجب حرفي زديم. انساني كه مي‌گويد: من لائيك و مي‌خواهم دنبال نفسم بروم، خواسته‌هاي نفس اينهاست.
اما رضاي خداوند:
1- سريع است، در دعاي كميل مي‌خوانيم: «يا سريع الرضا» (إقبال‌الأعمال، ص709) خدايا تو زود راضي مي‌شوي.
انسان عمري خلاف كرده مي‌گويد: خدايا ببخش، او را مي‌بخشد.
2 – رحمت او آسان و نزديك است: «رَحْمَةُ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ» (كافي، ج2،ص458)
3 – ارزان، بي خرج يا كم خرج است:
حديث داريم «نِيَّةُ الْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِه» (كافي، ج2،ص84) نيت مؤمن از عملش بهتراست.
خيلي از كارها را مفت و مجاني مي‌تواند انجام دهد، اگر شما زماني كه كلاس ما پخش مي‌شود بگويي الحمدلله كه انقلاب شد به جاي رقاصه‌ها اين شيخ رفت به جاي اين كه برقصد براي ما حديث مي‌خواند خدايا شكر همين كه شمت راضي به اين عمل شديد در ثواب حديث شريك هستيد، فلان منطقه لوله كشي شد، باران آمد، عروس شد، بچه دار شد الحمدلله، نسبت به هر خيري الحمدلله بگويي شما هم ثواب داري. پس انسان مي‌تواند الكي در همه كارهاي خير شريك باشد، خيلي بي خرج است. بچه‌هاي لبنان اسرائيل را بيرون كردند سجده شكر كنيم، بعد از پنجاه سال معلوم شد نشست‌هاي سياسي نتيجه نداد و خطي را كه امام خميني (ره) ترسيم كرد به نتيجه رسيد. معناي ولايت فقيه همين است.
در زمان شاه، طاغوت در مسير راه يك روحاني با يك خانم بي حجاب همسفرشد، و اين خانم شروع كرد به متلك گفتن به روحاني كه اين‌ها چكاره هستند در مملكت، روحاني هم از جواب دادن خودداري كرد كه ما مقوا نيستيم با باران شل شويم به پيامبران هم بد مي‌گفته‌اند كه ساحر و مجنونند، مي‌گفتند ديوانه و اين هنوز به ما نگفته ديوانه، گذشت تا اين كه اين خانم با سبد پرتقال خواست از ماشين پياده شود, پرتقال هايش به زمين ريخت بعضي مردم و بچه ريختند پرتقال‌ها را برداشتند روحاني جلو آمد كه مردم دست به مال مردم دراز نكنيد حرام است، لقمه حرام نخوريد شما، هستيد، مردم همه پرتقال‌ها را به سبد اين خانم ريختند، روحاني آمد به اين خانم گفت: اين است خاصيت وجايگاه روحاني. حكم خدا را مي‌گويد مردم هم مسلمان هستند گوش مي‌دهند، ولايت فقيه چيست؟ نه روزنامه مي‌خواهيم نه مجله، نه ميز گرد، نه ميز دراز، ولايت فقيه اين است كه امام(خميني ره) آمد خطي را مشخص كرد وتمام آمدند ميز گرد تشكيل داده جوجه كباب خورده آروغ زده و هيچ غلطي نكردند، فرزند امام ره كار را يكسره كردند اين است ولايت فقيه، دليل نمي‌خواهد، شما از ترس پشه به پشه بند مي‌روي ولايت فقيه شاه را از مملكت بيرون كرد.

5- كارهاي الهي حق است و جامع

4 – كارهاي الهي حق است و جامع
آيا برنامه‌هاي ديني مثل حج را به ديد مهندسي نگاه كرده‌ايد كه همه چيز در آن هست، هجرت، پول خرج كردن، رفاقت، ورزش و حركت، اشك و نامه، كمك به فقرا، دنيا گردي…
ما زماني كه وزنه برداري مي‌كنيم، فوتباليست نيستيم و زماني كه گل مي‌زنيم وزنه بردار نيستيم، ولي برنامه‌هاي اسلام اينطور نيست. شما وقتي نماز مي‌خواني همه كمالات در آن وجود دارد.
نظم در صف‌هاي جماعت، ادب، تا امام جماعت صحبت مي‌كند شما نكنيد، انتخابات هست، هر آقايي را كه قبول داري حضور در صحنه، با گفتن قد قامت الصلوة، كمك به فقرا، نماز و زكات با هم است در قرآن، ورزش، حركات ركوع و سجود، ياد شهدا، با مهر كربلا، مسواك، ثواب يك ركعت با مسواك برابر است.
نشاط، وضوي با آب سردي كه خشك نكند ثوابش برابر است. هر چه آب سرد روي پوست بدن باشد نشاطش زيادتر است، ياد خدا، همه نماز (أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري) (طه /14) ياد معاد، (مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ) (فاتحه /4) انتخاب خط، (اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ) (فاتحه /6) زنده باد بر (أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ) (فاتحه /7) مرگ بر «مغضوبين» ياد رسول الله، السلام عليك ايهاالنبي، اهل بيت، اللهم صل علي محمد و آل محمد، با مردم، السلام عليكم و رحمة الله و بركاته، حقوق، دکمه و نخ لباس از مردم باشد نماز باطل است، سياست، عمري نماز بخواني رهبر آسماني و ولايت امير المؤمنين نباشد نماز باطل است، تغذيه، با مشروبات الكلي نماز قبول نيست. همسرداري زن و شوهري كه به هم نيش بزنند نماز هيچ كدام قبول نيست.
اين دليل با جامعيت دين است، حج و روزه و جهاد هم همينطور است، در جهاد بالاترين عوامل انسان سازي هست.
حديث داريم اميرالمؤمنين(ع) مي‌فرمايد: در جبهه آب آشاميدني را كثيف نكنيد، حديث داريم حضرت ديد در آب آشاميدني غسل مي‌كند، انتقاد فرمود كه: «لَا تُفْسِدْ عَلَى الْقَوْمِ مَاءَهُم‌» (كافي،ج3،ص65)
ديدم زني سطل زباله را به نهري ريخت، گفتم چرا؟ گفت: در اين سطل خورده نان است و احترام دارد عذر بدتر از گناه همين است، حتي دستمال اگر هست حق نداري در جوي آب آشاميدني تميز كني الحمدلله الان آب لوله كشي است ولي كار حساب و كتاب دارد. خلاصه اين كه:
اگر به سليقه‌اي باشيم، ما كه بايد زلف خود را درست كنيم، و لباسي پوشيده، غذايي خورده و رفيقي داشته باشيم وازدواجي و وامي و شغلي، خواست خود، محدوديت دارد و موهوم و يك بعدي و باطل و ديررس و متعدد، و پرخرج و زودگذر است، اين آفات دنبال نفس رفتن است حال دنبال خواست خدا رفتن ضد اين هاست؟
نامحدود و بي نهايت: (إِلَيْهِ الْمَصيرُ) (مائده /18) (إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) (بقره /156) ما به سمت بي نهايت مي‌رويم، حق است، موهوم نيست، قرآن قصه دارد قصه‌ها و رمان‌هاي دنيا خيالي و داستان‌هاي قرآني واقعي است.
خداوند رحمت كند شهيد مطهري (ره) را كه مي‌فرمود: داستان راستان، وجود خارجي دارد و حقيقي است مستنداست، حج و نمازش جامع است. فرمود: «وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا هُوَ أَرْضَى‌» (صحيفه سجاديه،ص98) مرا به كاري كه بهتر و راضي‌تر هستي بكارگير.

6- نشانه‌هاي بهترين عمل

الف: دوام داشته باشد.
تحصيل نبايد تمام شود و بگوييد فارغ التحصيل، فقط زن حامله فارغ مي‌شود، مگر با صد و 200 كتاب فارغ مي‌شود؟ خداوند به پيامبرش مي‌فرمايد: (وَ قُلْ رَبِّ زِدْني‌ عِلْماً) (طه /114)
امام صادق(ع) فرمود: اگر هر شب جمعه علم ما زياد نشود «لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا» (بحارالأنوار،ج17،ص151) به روغن سوزي مي‌افتيم. حديث داريم پيامبر (ص) فرمود: اگر روزي بر من بگذرد و به علم من افزوده نشود آن روز بركت ندارد.
ب: مبارك باشد.
گاهي كارها بركت ندارد، با يك موكت گاهي افراد فقير زياد غذا خورده و استفاده مي‌كنند، و با قالي سالي يك گرسنه روي آن سير نمي‌شود. زمين و درخت و كاغذ و قلم و عمر و فكر با بركت. گاهي با فكر و يك طرح كشوري را نجات مي‌دهد، گاهي جدول حل مي‌كند، خيابان دو حرفي تهران، خيابان ري، چه مشكلي با اين حل شد، سيب زميني ارزان شد؟ و يا به علمت افزوده شد. نمي‌گوييم باطل است براي ايام فراغت، ولي اگر فكر كرده از جواني چه استفاده‌اي و براي مطالعه چه كتابي ويادداشت و چه شغلي.
گاهي غبطه مي‌خورم به حاج شيخ عباس قمي ره يك كتاب نوشت به نام مفاتيح الجنان ميليونها كتاب نوشته شده را زد كنار رفت كنار قرآن، در هر خانه يك قرآن است كنارش يك «مفاتيح » هست با اين همه كتاب علمي، خداوند به اين كتاب بركت مي‌دهد.
مرحوم حاج شيخ عبدالكريم تشكيل حوزه مي‌دهد همه دين از قم به دنيا منتشر مي‌شود، بركت است گاهي بچه بابركت است. يكي است ولي مايه دعا و خير براي پدر و مادر و گاهي با چند بچه محروم مي‌شود در دنيا و آخرت اين‌ها بچه هستند شايد به احترام مرگ پدر و مادر يك دقيقه سكوت كنند.
و يك سري مبارك كردن‌ها دست خود ماست. كتابي را خوانده نكته حساس دارد علامت بگذار ديگران را هم راهنمايي و تشويق كن. فتوكپي مدارك مورد استفاده را در اختيار ديگران قرار بدهيد. نگذاريد دفن شود تعجب ميكنم از آن‌ها كه يادداشت به ديگران نمي‌دهند كه من زحمت كشيده او استفاده كند.
مي گوييم بيا پولي كه خرج مي‌كني براي جايي باشد كه هم عنوان حسينيه و مسجد و نمازخانه مدرسه باشد مي‌گويد نه محله و روستاي خودمان، ما آنقدر حسينيه داريم خرج شده ولي سالي ده روز از آن استفاده مي‌شود و ساختمان و سالن‌هايي هم داريم كه زياد از آن‌ها استفاده مي‌شود.
خلاصه اين كه انسان بايد خطر را قبول كند يا به ميل خود يا مردم يا رضاي خود، ميل خود آفاتي دارد و همچنين ميل مردم. پس رضاي خدا، و لائيك بودن با خرد جور در نمي‌آيد، احتياط بايد كرد و اين اعمال به نام تقوا كه انجام مي‌شود اگر قيامتي هم نباشد ضرري نيست و اگر قيامت بود كه به هزار و يك دليل هست لاابالي چه خواهد كرد؟
مثل مسافرها كه گفتيم. بنابراين لائيك بودن ضد خرد است يك جو عقل هم باشد بايد تعهد داشته باشد.
خدايا بحق محمد و آل محمد هر چه به عمر ما اضافه مي‌كني به ايمان و عقل و اخلاص و عمل، عمق و بركت كار مابيفزا.
خدايا هرچه از امكانات عمر استفاده نكرده و تلف شده و اسراف، همه را ببخش و دقيقه‌هاي عمر ما را در رضاي خود قرار بده.
خدايا قلب مطهر حضرت مهدي (ع)را از ما راضي بفرما.
خدايا دين و مملكت و رهبر و دولت و نسل و ناموس و عقائد و افكار ما حفظ بفرما.
خدايا آمريكا در ايران و اسرائيل در لبنان خار شد در دنيا خارتر و رسواتر بفرما.
خدايا هركس به ضرر مسلمان‌ها طرح و توطئه‌اي دارد، اگر قابل هدايت، هدايت و اگر نيست نقشه‌اش نقش بر آب بفرما و نابود بفرما.

«والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1538
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست