responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1537

موضوع: دعاي مكارم الاخلاق – 25، سداد و محكم كاري – 2

تاريخ پخش: 79/05/20

بسم الله الرحمن الرحيم

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي

بحث در ايام فاطميه و شهادت حضرت زهرا (س) پخش مي‌شود و اينجا هم دانشگاه الزهرا و شما هم دانشجو هستيد. بحث ما تفسير دعاي مكارم الاخلاق است, جلسه قبل در باره محكم كاري گفتيم در اين جلسه هم در باره همين موضوع صحبت ميكنيم در باره اين جمله كه: امام سجاد(ع) ميفرمايد: «وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَهْلِ السَّدَاد»(صحيفه سجاديه،ص98) خدايا مرا از محكم كاران قرار بده. هر كاري مي‌كنم از منطق و فكر و سخنراني و توليد و عزت كشور و كار كارگران، و كارو ساختن بناها اگر در همه اين كارها ملاحظه شود ,چقدر در امكانات هم صرفه جويي مي‌شود، هر كس كاري انجام مي‌دهد از معلم و پزشك خوب انجام داده و محكم كاري كنند.
چند نكته و نودرباره «سداد» و محكم كاري، از «سد» به معناي ديوار محكم، و كارها بر اساس خواب و خيال و موج وشايعه و تقليد كوركورانه نباشد. جمله‌اي از يك نامه در نهج البلاغه كه خوب است در سال اميرالمؤمنين (ع) با اين كتاب هم آشنا شويد.
اول اين كه: همه سخنان آن حضرت در نهج البلاغه نيست، «غرر» هم از سخنان آن حضرت همانطور كه «نهج الفصاحه» از سخنان پيامبر(ص) مي‌باشد. شايد اينها يك صدم سخنان آن حضرت باشد. لذا علمايي آمده و كتاب «مستدرك» نوشته‌اند و «مستدرك» بر هر كتابي يعني چيز‌هايي كه عالم و مؤلف قبلي آن كتاب يادداشت نكرده و مربوط به آن موضوع وكتاب ولي نياورده. مثل كتاب «بحارالانوار» و «مستدرك بحارالانوار» و«وسائل الشيعه» و «مستدرك وسائل الشيعه» و«صحيح مسلم» و «صحيح بخاري» و «مستدرك صحيحين ».
سيد رضي كه قبرش كنار قبر موسي بن جعفر(ع) در كاظمين است، كلماتي را از علي(ع) در كتابي يك جلد به نام نهج البلاغه جمع آوري كرده، و دانشمند ديگري آن را به نام مستدرك نهج البلاغه در هفت جلد نوشته، و ممكن است درآينده، بيشتر از آن در نسخه‌هاي خسي منحصر به فرد در كتابخانه پيدا شود.

1- درخواست كمك اميرالمؤمنين بوسيله ورع، اجتهاد، عفت و سواد

نهج البلاغه سه بخش است:
اول: خطبه‌ها دوم: نامه‌ها سوم: موعظه قسمتي مربوط به عقايد و قسمتي به سياست وحكومت و قسمتي مربوط به اخلاق.
77 نامه در نهج البلاغه داريم، نامه‌اي از آن حضرت(ع) به يكي از استاندارهاست به نام عثمان بن حنيف كه رفته بوددريك مهماني كه پولدارهابوده و فقرا نبوده‌اند و اين مطلب را به آن حضرت خبر دادند، حضرت فرمود: من تو را نبينم با اين عمل كه كرده‌اي، بعد مي‌فرمايد: هر مأموني يك امام دارد و امام شما بهترين امام كه لباس كهنه و غذايش دو قرص نان، ولي شما نمي‌توانيد مثل من باشيد.
اگر سؤال شود حكومت شما حكومت علي است، بسمه تعالي نه، چون خود حضرت فرموده شما نمي‌توانيد مثل من باشيد.
مي فرمايد: «أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ» (مستدرك‌الوسائل، ج12،ص54) آگاه باشيد كه شما قدرت بر اين كار نداريد، «وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد» لكن مرا كمك كنيد با ورع و كوشش و پاكدامني و محكم كاري اين تقاضاي علي (ع) است از همه ماها مي‌باشد. ورع مربوط به مسائل اخلاقي و سياسي و فرهنگي اجتهاد مربوط به كار و اقتصاد و عفت براي پاكدامني وسدادبراي كيفيت بهتر و جامعه اين اصل را بايد رعايت كند. همين كه اشرافي نباشيم كفايت مي‌كند، زهد آن حضرت نباشد.
حديثي است «مقبولة» يعني حديثي كه مورد قبول همه است، بنام «مقبوله عمربن حنظله» مي‌گويد: اگر اختلاف شدببينيد كدام «اعدل» عادل‌تر است، و «افقه» كدام فقيه‌تر است و «اصدق »كدام صادق‌تر و راست گوتر است و«اورع» كدام ورعش بيشتر است. اگر تقوا يكجور باشد ببينيد كدام به حرفش بيشتر عمل كرده و مشهورتر است، «المجمع عليه بين اصحابه» اتفاق كلمه براي اوست و اگر هر دو مشهور ببينيد تناسب كدام با قرآن زيادتراست.
آيه‌اي است در قرآن براي محكم كاري كه مي‌فرمايد: (إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا) (نساء /94) اگر فاسقي خبر آورد تحقيق كنيد.
ممكن است راديو بي بي سي چيزي بگويد او فاسق است وهمينطور راديو اسرائيل، البته ممكن است فاسقي باشند كه حرف حق هم بزنند نبايد همه را قبول كرد، همان طور كه ممكن است تلويزيون ايران هم دروغ بگويد، ممكن است خودي دروغ و بيگانه راست بگويد. مثل اين كه ممكن است در بازار مسلمانان جنس نجس و در بازار كفار هم جنس پاك پيداشود. بله نمي‌شود حكم كلي كرد كه همه نجس يا همه پاك، همه دروغ، يا همه راست، ما بايد فيلتر داشته باشيم كه اين خبراز دوست يا دشمن است، بايد تحقيق كنيم. در مملكت ما چقدر آبروها هوا رفت براي خبر فاسق، چيزي در همه خانه‌ها شايع مي‌شود كه هيچ سندي ندارد. محكم كاري كرده و دنبال گمان نرويم.

2- آيات قرآن درباره گمان و ظن

آياتي در قرآن در باره گمان قرآن مي‌فرمايد: (ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّن) (نساء /157) علم و استدلال و منطق به مطلب نداشتند فقط تابع گمان شده قرآن مي‌فرمايد: (ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُم) (نساء /157) او را نكشته و به صليب نكشيدند بلكه شبيه سازي شد و اشتباه شد مسيحي‌ها معتقد هستند كه آن حضرت را به صليب كشيده و كشته‌اند. مسيحي‌ها معتقد هستند: (إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ) (انعام /116) آن‌ها فقط تخمين مي‌زنند.
به كسي گفتند بيمارستان نيروي دريايي كجاست؟ فكري كرد و گفت: كنار دريا فردي عروسي يا مهماني دارد مقداري گوشت خريده، مي گويد: اين‌ها روزي ده كيلو گوشت مي‌خورند خودم ديدم. روزي سوار يك ماشين مي‌شود، از خودش بپرس ممكن است انسان محترمي است دوستانش او را سوار مي‌كنند. مثل استاد دانشگاه و دانشجوها كه البته زيادي از آن بيچاره‌ها دوچرخه هم ندارند نمي‌گوييم همه خوبند، مي گوييم بايد تحقيق كرد.
قرآن مي‌فرمايد: (إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ) (نجم /23) آيات مربوطه سوره نساء آيه و انعام و يونس و ص و فتح و حجرات و نجم كه البته آيات در اين باره زياد است.
اين آيات مي‌گويد: مردم دنبال گمان نرفته و تا به يقين نرسيده‌ايد قضاوت نكنيدو نه پيش داوري. مي‌فرمايد: (اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْم) (حجرات /12) دوري كنيداز بسياري سوءظن‌ها بعضي از گمان‌ها گناه است.

3- عوامل محكم كاري

الف: مشورت با عموم با مشورت و جمع بندي نظريه‌ها به راه درست مي‌رسد.
ب: سؤال از دانشمندان و خواص (فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ) (نحل /43)
ج: تحقيق شخصي
حتي مشورت با انسان‌هاي عادي انسان را به مطالب تازه‌اي مي‌رساند. جوان ساله‌اي مطلبي به من گفت: كه من در يك سال به تصميمات مهمي رسيدم و به بزرگان هم كه گفتم گفتنددرست است.
قرآن در اين باره ميفرمايد: حضرت ابراهيم صد ساله با اسماعيل جوان مشورت كرد. (فَانْظُرْ ما ذا تَرى‌) (صافات /102) نظريه بده و راي تو چيست؟ ممكن است پسر 13ساله مطالبي تازه بگويد.
امام رضا (ع) با برده‌اي مشورت كرد، عرض كرد آقا خواهش مي‌كنم، فرمود ك خداوند ممكن است مطلبي را به فكر و ذهن شما بياورد كه به ذهن من نيايد.
من دانشجو هستم، شماصد كتاب خوانده‌اي و مگر هر كس صد كتاب بخواند همه چيز مي‌داند، ممكن است به ذهن خواهرش چيزي‌ آيد كه به ذهن او نيايد.
د: از كم شروع كنيم
خداوند به پيامبر (ص) مي‌فرمايد: اول خودت را درست كن (وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ) (مدثر /4) (وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ) (مدثر /5)
دوم، به خانمت بگو و دخترها و زن‌هاي ديگر (قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ) (احزاب /59)
اول نزديكان (وَ أَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الْأَقْرَبينَ) (شعراء /214) نزديكان را انذار بده
سوم: مردم مكه (لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‌) (انعام /92) به مردم مكه و بعد به همه مردم.
تازه حساب دربانك باز كرده چك چند ميليوني ميدهد.
فرمود: خداوند رحمت كند كسي كه قدر و منزلت و موقعيت خود را بداند. كسي به من گفت مي‌خواهم سخنراني كنم خجالت مي‌كشم گفتم اول زير لحاف اذان بگو بعد در اتاق بعد پشت بام و بعد درخيابان، تا تمرين نكني از از صفر شهامت پيدا نمي‌كني.

4- دنيا، دنياي دقت است

ه: همكار امين
گاهي مديرهم دوست داردكه محكم كاري كندولي همكارانش سست كاري ميكنند. محكم كاري در اسلام اين است كه اگر وضو ميگيري و به اندازه سر سوزن آب به محل وضو نرسد باطل است حواس راجمع كن، آب بايد جريان پيدا كند. و اين دقت اسلام است.
مورد ديگر: حاجي‌ها بعد از غروب آفتاب بايد از عرفات بيرون آيند اگر كسي يك دقيقه زودتر بيرون رود بايد يك شتر جريمه بدهد، حساب و كتاب است.
دنيا، دنياي دقت است، آمپولي كه بايد در رگ زده شود اگر يك ميليمتر در گوشت زده شود طرف را ميكشد. و گاهي در تركيبات كه بايد هفت صدم باشد اگر هشت صدم شود چيز ديگري ميشود، اين نظام دقيق است. مكاني روضه خواني بود فرش‌هاي مسجد را به حسينيه بردند، آقاي شهر گفت: چيزي كه وقف مسجد است نبايد ونميشود به حسينيه برد. هر كدام كدي دارد يك شهر 021 و شهر ديگر 031 است.
گفته بود: آشيخ ابالفضل دو دست درراه خدا داد حال خدا دو زيلو براي ابالفضل نمي‌دهد اين تحليل سست است، ابالفضل دست داد كه ما خلاف نكنيم، اگر شكري براي دعاي كميل دادند حق نداريم براي جلسه دعاي ندبه مصرف كنيم، و برنجي كه براي عاشوراداده‌اند در تاسوعا حق نداريم مصرف كنيم و خودكار بانك تجارت را حق نداريم به بانك ملي ببريم تخلف محسوب مي‌شود.
و مهر مسجدي را به مسجد ديگر ببريم حق نداريم با آن نماز بخوانيم، و يك بچه پنج ساله نشسته باي نماز او را بلند كرده اگر رئيس جمهور به جاي او نماز بخواند نمازش باطل است نمي‌شود گفت بچه است جاي اوست بيشتر دقت كنيم.

5- استدلال در عقايد بايد عقلي، فطري و اميدبخش باشد

در عقايد دقت كنيم , استدلال بايد عقلي باشد و فطري و اميدبخش، سراغ غير خدا رفتن چرا؟ تمام قدرت‌هاي غيرخدايي آبكي است مثل تار عنكبوت كه فكر مي‌كند خانه ساخته ولي، مي فرمايد: (اتَّخَذَتْ بَيْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ) (عنكبوت /41) خانه درست كرده و حال آن كه سست ترين خانه است همه قدرت‌هاي غير الهي تارعنكبوت و مثل ظرف بستني يكبار مصرف است و يكي يك سال و دو سال و سه سال مصرف است وقرآن مي‌فرمايد: (ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باق) (نحل /96) رنگ غيرالهي ميپرد و خدايي‌ها باقي مي‌ماند. دانشجو براي مدرك و بعد پست و بعد پول و بعد زندگي، زندگي يعني اين، خلاف است، درس بخوانيد نه براي اين هدف، بلكه براي رضاي خدا، ازدواج كردن و سلام كردن، اگر ازدواج براي شكل باشد با يك تب كردن رنگش زرد مي‌شود، ماشين چيه، غنچه هيچ زماني براي كسي گل نمي‌شود، انتخاب و ستايش چه كسي؟ از خدا ستايش كنيد. قانون هم اعتبار ندارد بعضي از كشورها 125بار قانونش عوض شده تازه قانون اساسي را حقوقدانان دنيا جمع شده ومي نويسند آنچه خدايي است مي‌ماند، هر چه هست بهترين انتخاب كنيم. بهترين عبادت و بهترين رهبر و بهترين لباس و عطر و پيشنماز و مسجد و زيباترين، بهترين غذا كه حلال باشد. ما بهترين راه را برويم طراح اصلي ما خداست.
حديث: خدامي فرمايد: تو خوب بندگي كن من ميتوانم خوب خدايي كنم، بد بندگي ميكني بعد هم به من ميگويي فلان و فلان كن.
خداوند مي‌فرمايد: زكات بدهيد، ما زكات نمي‌دهيم خشكسالي مي‌شود و كشورهاي اطراف قحطي و به ما مهاجر و مهاجم ميشوند و پناه مي‌آورند، راه خدا اين است كه بچه كمتر داشته باشيم، يا آن‌ها كار داشته باشند.
حديث داريم بچه براي پدر عضد است و خوشا به حال آن پدر، «عضد» يعني بازو ولي الان بچه‌ها عضد نيستند شكم هستند، هفت بچه يعني بازو و نه واي، واي شكم اينچنين كه شد مي‌گوييم اولاد كمتر زندگي بهتر.
بچه ليسانس است ولي حال كار كردن ندارد اشكال دارد ليسانس يك هنر بازويي هم بداند به اينجا كه ميرسي مي‌گويند اولاد كمتر زندگي بهتر.
خدايا به آبروي زهرا و پدرش و شوهرش و بچه‌ها و مهديش، دين و دنيا، رهبر و دولت، امت و ناموس و نسل و آب وخاك از همه حوادث حفظ بفرما.
خدايا به آبروي زهرا قسم، طاغوت‌هاي دنيا مثل طاغوت ايران در هم بشكن.
خدايا به ما رهبر عادل دادي رهبر عادل جهان حضرت مهدي (ع) را به جهان عرضه و قلب مطهرش را از ما راضي بفرما
خدايا هر چه به عمر ما اضافه ميكني به علم و ايمان و عقل و عمل و اخلاق و بركت كار ما بيفزا.
خدايا ايمان كامل، دين سالم، فكر بلند، قلب پاك، علم مفيد، رزق حلال، اولاد صالح، نيت خالص، حسن دنيا و آخرت به ما و دوست و اساتيد و شاگردان و همكاران مرحمت بفرما.
خدايا مشكلات فرد فرد ما را حل بفرما.
خدايا آني و كمتر از آني ما را به خود واگذار نكن و بچه‌هاي ما را مثل بچه‌هاي زهرا از مؤمنين و دختران ما را در پناه حضرت زهرا پاك دامن و مردان ما را علي وار و سال اميرالمؤمنين (ع) را بر ما و ملت مبارك بدار.

«والسلام عليكم ورحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1537
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست