صورتی
میسر است که مفسر در اثر ممارست در روايات منقول از رسول خدا 6 و ائمه اهلبیت
(ع)، در حدیث تبحر پیداکرده باشد.[1] بهعبارتدیگر اصل
معنای فهمیده شده، از آیه است و از این معنا برای
تائید مضمون روایت و نیز از روایت در جهت تأکید
معنای آیه استفاده میشود. رد
روایات تنها در صورت مغایرت با قرآن، سنت قطعی، اشتمال بر نشانههای
کذب پذیرفتنی است و رد آنها به دلیل ضعف سند تا زمانی که
مخالف عقل و نقل صحیح نباشد پذیرفته نیست.[2]
ج) به نظر میرسد وجود احادیث جعلی فراوان در کتب
حدیثی اهل سنت و تبحر نداشتن عبده در دانش حدیث موجب شد وی
روایات را حجاب فهم قرآن بداند و برای زدودن اسرائیلیات
از تفسیر از روایات صحیح نیز کمتر بهره گیرد. درحالیکه
احادیث تبیینکننده و روشنگر کتاب خدا هستند
و آگاهی از روایات صحیح و علوم مرتبط با آن مانند «رجال»،
«درایه» و «فقه الحدیث» و اطلاع از «شأن نزول آیات» برای
به دست آوردن قراین نقلی در تفسیر آیات لازم است.
د) کاستن از
شأن و نقش روایات تفسیری پیامد عقلگرایی
عبده بود که اقتضا میکرد همه برداشتها بر اساس عقل و
اندیشه محک زده شود و هر روایتی که خرد آن را نپذیرد از
درجه اعتبار ساقط باشد.