قلاه يقليه، قلّى به
كسر (قاف) و قلاء، به فتح به معنى: دشمن داشت او را. هاى آخر براى سكت اضافه شده
است. اين جمله امرى است در معناى خبر و به منزله ضرب المثل به اين معنى كه باطن هر
كس را بيازمايى، دشمنش مىدارى. و اين حكم به غالب است چون بيشتر مردم از نظر باطن
و اخلاق ناروا چنينند. و آنچه را كه از مأمون نقل كردهاند بر عكس سخن امام (ع)
است يعنى اظهار دشمنى با شخص باعث فاش شدن باطن او مىگردد، زيرا كه او يا در
برابر، دشمنى مىكند و يا نمىكند، در هر صورت خوبى و بدى او روشن مىكردد. و نظير
اين سخن از ابو بكر اصفهانى نقل شده است كه گفت: اگر اعتراض برگذشتگان در زمره
نادانى و اسراف تلقّى نمىشد، مىگفتم: دشمنى، سپس آزمون، تا اين كه انسان عمرش را
تلف نكرده و بيجا با كسى دشمنى نمىورزد.
«نمىشود كه
خداوند به روى بندهاى در شكر بگشايد و در زيادت روزى را ببندد، و در دعا و خواستن
را بگشايد، و در اجابت را ببندد، و در توبه را باز كند امّا در بخشش را ببندد.»
[شرح]
(86090-
86055) امام (ع) به سه چيز اشاره فرموده است:
سپاسگزارى
براى فزونى نعمت، درخواست براى رواى حاجت، و توبه براى آمرزش و رحمت پس به روى هر
كس كه خداوند در يكى از اين ملزومات را بگشايد و او را آماده و مهيّا سازد و آن را
بر وى الهام كند، سزاى مقام بخشندگى