«اى جابر
استوارى و برپايى دين و دنيا به چهار كس است: عالمى كه علم خود را به كار بندد،
جاهلى كه از آموختن ننگ نداشته باشد، و توانگرى كه از نيكى و احسان بخل نورزد. و
تنگدستى كه آخرتش را به دنيا نفروشد، پس هنگامى كه عالم علم خود را به كار نبرد،
جاهل از آموختن ننگ خواهد داشت، و هنگامى كه ثروتمند از نيكى و احسان خوددارى كند،
تنگدست آخرتش را به دنيا مىفروشد.
اى جابر! هر
كس كه از نعمتهاى خدا بيشتر برخوردار باشد، درخواستهاى مردم از او بسيار مىگردد،
پس كسى كه براى خدا در آن نعمتها به واجبات اقدام كند، آنها را هميشگى و پايدار
ساخته، و آن كه براى خدا اقدام به واجبات نكند، نعمتها را به نيستى كشانده است.»
[شرح]
(84048-
84022) دنيا به وسيله مال و ثروت، و پس از آن به علم و دانش استوار است، علم براى
صرف مال در جاى خود، و شناخت راههاى مختلف به دست آوردن آن كه آيا شايسته است يا
نه، از حلال است يا حرام. و اين همان علم فقه، اصول فقه، تفسير قرآن و سنّت رسول
خداست كه احكام نيز از آن دو آموخته مىشود، و بعد از اينها آنچه از علوم عربى و
نظير آن لازم است.
چون به هر
حال ناگزير از داشتن علم است و از طرفى مال نيز نگهبانى لازم دارد، از اين رو واجب
است تا مطابق دستور اوّلى عمل شود، و در مورد شرط دوّم نيز بايد در مواردى كه
شايسته است مال را صرف كرد، اگر نه هيچ كدام سودى نخواهند داشت و حالات مردم يعنى
امور دنيا استوار نخواهد ماند. و چون دانشمندان و غير دانشمندان، همه بايد بميرند،
و از طرفى دنيا و نظام دنيا ايجاب مىكند كه علم و دانش از نسلى به نسلى منتقل
گردد، قهرى است كه نادانانى نيز خواهند بود كه از آموختن دانش ننگ خواهند داشت، و
چون در نظام دنيا نياز بعضى از مردم به بعضى حتمى است، و در اين نظام- به دلايل
معلوم و يا نامعلوم- ممكن نيست همه از يكديگر بىنياز باشند، لازم است آن كسانى كه