(83990- 83978) 7- هر
كس بر آنچه روزى وى شده، بسنده كند، به آسايش رسيده، يعنى از غم دنيا خواهى و جذب
شدن به اهل دنيا آسوده شده است، و در آرامش فرود آمده، يعنى بستر آرامش را پناه و
مرجع خود قرار داده است.
(83997-
83991) 8- دلبستگى به دنيا كليد رنج و مركب گرفتارى است، لفظ: رغبة را براى علاقه به
دنيا و لفظ مفتاح را از جهت بازگشودن در رنج براى علاقهمند به دنيا، استعاره
آورده است، و همچنين لفظ مطيّة را به اعتبار اين كه لازمه دنياخواهى رنج است همان
طورى كه مركب سركش، راكب خود را رنج مىدهد، استعاره آورده است.
(84008-
83998) 9- حرص، گردنفرازى و حسد انگيزههاى آلوده شدن به گناهانند.
التقحّم
يعنى: با سرعت وارد شدن، پس حرص به دنيا باعث ظلم، دروغ، فساد، ترس، بخل و نظاير
آن از رذايل است، و كبر و گردنفرازى انگيزه بىانصافى و تواضع نكردن، خودخواهى،
بىباكى و عدم بردبارى و نظاير آنهاست، و حسد نيز باعث ظلم، دروغ، فساد در زمين و
ديگر گناهان است.
(84013-
84009) 10- بدكارى جامع تمام عيبهاى زشت است، كلمه شرّ كلّى است به منزله جنس
عيبها و زشتيها، زيرا كه بر تمام آنها صادق است كه بگويند شر است و معناى جامع
بودن همه عيبها همين است.
(3353)
353- امام (ع) به جابر بن عبد اللّه انصارى فرمود: