به خاطر سپردن ياد
اوست به حدّى كه هيچگاه از خاطر فراموش نشود. و امّا وقتى كه عمل براى خدا را ترك
گويد، پس ناگزير بايد سرگرم به غير خدا شود، و از توجّه به او بگسلد، تا آنجا كه
اين خود باعث فراموشى و غفلت از خدا گردد.
كلمه: ارتحال
(كوچ كردن) را براى از بين رفتن علم استعاره آورده است از آن رو كه چنان نفسى
استعداد و صلاحيت علم را ندارد همانند كسى كه از وطنى كه صلاحيّت سكونت ندارد، كوچ
مىكند، و بعضى گفتهاند: مقصود از ارتحال بىفايده شدن علم است از باب مجاز نام
مقدمّه را بر نتيجه اطلاق كرده است، زيرا نتيجه ارتحال و كوچ كردن، سود نبردن از
جاى كوچ است.
(قلعه): كوچ
كردن (حظوة): سود، منفعت (راقه): باعث شگفت شد، او را خيره كرد (كمه): كورى
مادرزاد (اشجان): گرفتاريهاى مهم (رقص): جوشش، نگرانى (ابهران): دو رگ مربوط به
قلب (اكدى): كم فايده (ابلاس): نوميدى از رحمت
[ترجمه]
«اى مردم
كالاى دنيا گياه خشك و وباآور است، پس دورى كنيد از