(3306) 306- نقل
كردهاند وقتى كه امام (ع) [از جنگ صفين] به كوفه بازگشت،
گذرش بر
قبيله «شباميّين» افتاد، صداى گريه زنها را بركشتههاى جنگ صفّين شنيد و چون حرب
بن شرحبيل شبامى كه از بزرگان قبيله بود خدمت امام (ع) آمد، امام (ع) به او فرمود:
أَ تَغْلِبُكُمْ نِسَاؤُكُمْ عَلَى مَا أَسْمَعُ- أَ لَا تَنْهَوْنَهُنَّ عَنْ
هَذَا الرَّنِينِ وَ أَقْبَلَ؟ حَرْبٌ؟ يَمْشِي مَعَهُ وَ هُوَ ع رَاكِبٌ- فَقَالَ
لَهُ ارْجِعْ فَإِنَّ مَشْيَ مِثْلِكَ مَعَ مِثْلِي- فِتْنَةٌ لِلْوَالِي وَ
مَذَلَّةٌ لِلْمُؤْمِنِ (82704- 82671)
[ترجمه]
«آيا زنها با
گريهاى كه به گوش من مىرسد مىخواهند بر شما مسلّط شوند، آيا شما نمىخواهيد
آنان را از گريه بازداريد» حرب خواست پياده در ركاب حضرت حركت كند، امام فرمود:
«برگرد كه پياده آمدن مثل تو با مانند من، براى فرمانروا گرفتارى و براى مؤمن ذلّت
و خوارى است».
[شرح]
(82704-
82638) شبام، به كسر شين نام قبيلهاى از عرب است. قادما، حال است، و استفهام،
استفهام انكارى است چون بر فعل نفى وارد شده است.
قبلا معلوم
شد كه بىتابى در مصيبت از صفات ناپسند مىباشد و نهى شده است، زيرا باعث ترس مرد
مىشود و او را براى جنگيدن سست مىكند، در صورتى كه جنگ امرى است ضرورى.
امام (ع) او
را از راه رفتن در ركاب خود بر حذر داشته است با قياس مضمرى كه صغراى آن جمله
«فانّ مشى مثلك ...» و كبراى مقدّر آن نيز چنين است: و هر چه كه باعث گرفتارى و
ذلّت و خوارى شود، ترك آن واجب است.
(3307)
307- موقعى كه امام (ع) گذرش به كشتههاى خوارج جنگ نهروان افتاد، فرمود: