العالم ... بالجهل
مىباشد، و وجه شبه آن است كه چنان عالمى سؤال را بىمورد مطرح مىنمايد و همچون
نادان پرسشهاى نابجا و درخواست ناروا مىكند، و كبراى مقدّر نيز چنين است: و هر كس
كه شبيه نادانان باشد بايد از روش او اجتناب كرد تا از اين شباهت به دور باشد.
(3305)
305- امام (ع) وقتى كه ابن عباس او را به چيزى راهنمايى مىكرد كه موافق نظر آن
بزرگوار نبود، به او فرمود:
«بر تو است
كه مرا راهنمايى كنى و من صلاح خود را در آن مىنگرم، آن گاه اگر من از تو پيروى
نكردم تو از من پيروى كن.»
[شرح]
(82637-
82613) نقل كردهاند موقع بازگشت امام (ع) از سفر حج كه مردم در مكه با وى بيعت
كرده بودند، ابن عباس گفت: يا امير المؤمنين اين كار مهمّى است، بيم آشوب مردم
مىرود، براى طلحه حكم ولايت بصره، و براى زبير حكم ولايت كوفه را صادر كنيد، و به
معاويه نامهاى بنويسيد و از خويشاوندى و نسبت، ياد كنيد و در حكومت شام او را
تثبيت فرماييد تا با شما بيعت كند، اگر بيعت كرد و از روش شما و امر خدا اطاعت
كرد، او را به حال خود واگذاريد، و اگر مخالفت كرد، آن گاه به مدينه بخواهيد و
عوضش كنيد تا درياهاى آشوب متلاطم نگردند! امام (ع) فرمود: پناه مىبرم به خدا از
اين كه دين خود را به خاطر دنياى ديگران تباه سازم! فرزند عباس بر تو است كه ما را
راهنمايى كنى و من صلاح خود را در آن مىنگرم مفعول «أرى» چون معلوم بوده است حذف
شده است، يعنى: من جهت مصلحت را مىانديشم، امام (ع) اطاعت از خود را واجب دانسته
از آن رو كه امام است و انديشهاش بالاتر است پس اگر در كارى مصلحت ديد، نظر او
برتر و بالاتر است.