responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 5  صفحه : 636

ما يجعل الجدّ الظّنون الّذى‌

جنّب صوب اللجب الماطر

مثل الفراتى اذا ما طما

يقذف بالبوصىّ و الماهر [1]

امام (ع) مى‌فرمايد: هر گاه تو- مثلا- بيست دينار از كسى طلبكار بودى، و او از تو گرفته و كنارى گذاشته است بدون اين كه در آن تصرّفى بكند، و تو گمان مى‌كنى كه اگر از او طلب كنى، به تو پس مى‌دهد، پس اگر يازده ماه بر آن گذشت و شب اوّل ماه دوازدهم را ديدند، زكات آن پول بر تو واجب است.

اللّجب، در شعر أعشى يعنى ابرى كه صدادار و با غرّش است. مقصودش از «فراتى» همان فرات است، و ياء براى تأكيد مى‌باشد، چنان كه در شعر ديگرى است: «و الدّهر بالانسان دوّارى» يعنى: دوّار است. و احتمال مى‌رود كه منظورش رود منسوب به فرات باشد. و بوصىّ نوعى از كشتيهاى كوچك (زورق) است. و ماهر يعنى: شناگر. مقصود شاعر آن است كه نبايد آن چاهى را كه ترديد است آيا آب دارد يا نه- به دليل دورى شباهت- به فرات در وقت طغيانش تشبيه و مقايسه كرد. و اين شعر همچون ضرب المثلى است براى ناهمسانى بخيل با شخص كريم.

(4007) 7- در سخن امام آمده است، وقتى كه لشكرى را بدرقه مى‌كرد، و به ميدان جنگ مى‌فرستاد:

اعْزِبُوا عَنِ النِّسَاءِ مَا اسْتَطَعْتُمْ (80659- 80655)

[ترجمه‌]

«از ياد زنها تا مى‌توانيد كناره گيرى كنيد.»


[1] قرار نيست چاهى كه معلوم نيست آب دارد يا نه و از ريزش باران صدادار، دور است، مانند آب فرات به هنگام طغيان زورق و شناگر ماهر را از پا در آورد.

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 5  صفحه : 636
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست