رو در روى مرد
مىايستد و بر او اعتراض مىكند، و حرام داشتن چيزى كه خدا حلال نموده است و خشم
نسبت به چيزى كه خدا بدان راضى است، اعتراض بر خدا و ناگزير نوعى كفر است.
«اسلام را آن
چنان معرفى كنم كه پيش از من كسى معرّفى نكرده است:
اسلام عبارت
از تسليم شدن و تسليم، باور كردن، و باور كردن، پذيرفتن، و پذيرفتن، همان اعتراف و
اقرار است، و اعتراف، آمادگى براى انجام عمل است، و انجام عمل، خود عمل صالح است.»
[شرح]
(76729-
76700) اين قياس به نام قياس مفصول است كه مركب از چند قياس و نتايج آنها درهم
ضميمه شده است نتيجه قياس اوّل آن است كه اسلام همان باور كردن است، و دوّم: باور
همان پذيرفتن است و سوّمى آن است كه پذيرش همان اقرار است. و نتيجه چهارم آن است
كه اقرار، انجام عمل است. و نتيجه پنجمى آن لازم بر ملزوم، امر واضحى است.
اما مقدّمه
نخست: از آن رو كه اسلام عبارت از ورود در قلمرو اطاعت خداست، و لازمه آن تسليم
بودن به خدا و چون و چرا نداشتن با اوست، و صدق است كه انجام وظيفه همان عمل است.
اما مقدّمه
دوم- چون تسليم حق بودن تنها از راه باور داشتن شايستگى خداوند مطاع، براى تسليم
وى بودن است، پس باور داشتن آن شايستگى از لوازم تسليم بودن به خداوند است و صدق
بر آن از باب صدق لازم بر ملزوم است.