اطلاق نام سبب بر
مسبّب. و بديهى است كه تمام تصرّفات عقل، تدبير و به دست آوردن نظرات مصلحتدار،
در همه كارهاست، و چون مقصود از عقل ناگزير همان تدبير است و از طرفى هيچ يك از
تصرّفات آن همسان تدبير نيست، بنا بر اين هيچ عقلى همانند تدبير نمىباشد.
(76309-
76306) 4- هيچ بزرگواريى چون تقوا نيست. مفهوم و معناى كرم عبارت است از بذل آنچه
شايسته بذل است، و چون تقواى الهى عبارت از خشيت است، و از لوازم خشيت پارسايى در
دنيا و اعراض از متاع دنياست، پس تقوا در حقيقت صرف نظر كردن از تمام دنياست و هر
گاه بذل مقدارى از اندوختههاى دنيا بزرگوارى خوانده شود، بنا بر اين، گذشت از
تمام دنيا شايستگى بيشترى دارد تا بزرگوارى بىنظيرى محسوب شود. همان طورى كه امام
(ع) در گذشته آن را چنين توصيف كرد: «و رأيتها محتاجة فوهبت جملتها لها [1]».
(76314-
76310) 5- هيچ همنشينى چون حسن خلق نيست، قبلا با اخلاق حسنه آشنا شدى، و بديهى
است كه آنچه همنشين گفته مىشود، بهتر از حسن خلق نيست، زيرا فايده و نتيجه
همنشينان ديگر، آن است كه از همنشينى و دوستى آنها، خوشخويى بياموزيم، و خوشخويى
كه خود، نتيجه همنشينى است، ارزشمندتر از مقدمه آن است كه اى بسا اين نتيجه از آن
به دست نيايد، بنا بر اين چيزى شبيه و نظير آن نيست.
(76318-
76315) 6- هيچ ارثى مانند ادب نيست، اندكى پيش، بيان و توضيح اين جمله گذشت.
(76322-
76319) 7- هيچ رهبرى چون توفيق يافتن در كارها وجود ندارد، و چون توفيق عبارت از
فراهم آمدن وسايل و شرايط چيزى است به طورى كه تمام آنها باعث
[1]
يعنى: چون ديدم او نيازمند است، همه را به او بخشيدم.