(دعة): آسودگى- آسايش
(استوبلوا الامر): سنگين شمردند آن كار را (وبال): بدى، سنگينى، استوبلت البلد:
وضع شهر بد
شد و شهروندان ناراضى شدند (خاس بالوعد): عهد و پيمان را شكست (ختل): نيرنگ
(افضاه): گسترد.
(استفاض
بالماء): آب جريان يافت (ادغال): تباه كردن (دغل): فساد (مدالسة): مصدر باب مفاعله
از تدليس و فريبكارى در فروش و غيره مانند نيرنگ زدن (لحن القول): مانند در پرده
سخن گفتن و اشاره داشتن و پهلو زدن در كارى (وكزة): يك باره زدن، يكبارگى. بعضى
گفتهاند به معنى دست را بر چانه جمع كردن است (فرصة): نوبت، مقدار ممكن از يك
كار.
(سورة
الرّجل): حمله و تندى و بىباكى يك مرد (غرب اللسان): تندزبانى (بادرة): حمله
شتابزده و مجازات كردن
[ترجمه]
«قسمتى از
وقت خود را به كسانى اختصاص ده كه به تو نياز دارند، تا در آن وقت خود را آماده
كرده و در انجمن عمومى براى انجام كار آنها بنشينى، پس به خاطر خدا در آن انجمن
فروتن باش، و جلو سپاهيان، دربانان، نگهبانان و محافظان خود را بگير تا كسى كه از
طرف آنها حرف مىزند بىدغدغه و لكنت زبان و ترس و نگرانى، حرف بزند، زيرا من از
پيامبر خدا (ص) شنيدم كه فرمود «هرگز امتى آراسته نخواهد بود، مگر اين كه حق
ناتوان بدون ترس و نگرانى از توانا گرفته شود» [1]. بنا بر اين
تندى و تندخويى و بىادبى در سخن گفتن را از طرف آنها بپذير و بر خود مگير، و
مبادا تو با آنان تندى و خودپسندى روا دارى، تا خدا درهاى رحمتش را بر روى تو
بگشايد. و اجر اطاعت و فرمانبردارى را به تو مرحمت كند.
و هر چه به
كسى مىدهى با روى باز بده و اگر به كسى چيزى نمىدهى و مانع از
[1]
لن تقدس امة لا يؤخذ للضعيف فيها حقه من القوى غير متتعتع.