اين امور به منزله
صغراى قياس مضمرى هستند كه كبراى مقدّر آن چنين است: و آنچه كه مهمترين خواستهها
جز به وسيله آن انجام پذير نباشد، خود از مهمترين خواستههاست.
8- امام (ع)
دستور بر آوردن نياز مردم را به وى داده است: به اين ترتيب كه از طرف خود امكانى
به آنها بدهد كه آرمانهاى ايشان بدان وسيله برآورده شود، زيرا اين خود از چيزهايى
است كه موارد سه گانه بالا جز به اين وسيله انجام نمىپذيرد. و از اين روست كه
امام (ع) اين مطلب را با فاى نتيجه ايراد كرده است.
9- فرمان
داده است تا با تمجيد از آنها و قدردانى از زحمات كسانى كه آنها را آزموده است
رابطه خود را با آنها استوار سازد، و براى ضرورت اين كار با اين عبارت خود استدلال
فرموده است: فانّ كثرة الذكر ... انشاء اللّه، زيرا ياد كردن اعمال نيك آنها- به
خواست خدا- باعث جنب و جوش آنها و تشويق افراد خمود مىگردد. و اين مطلب واضحى است
و اين قضيه به منزله صغراى قياس مضمرى است كه كبراى مقدر آن چنين است: و هر چه آن
چنان باشد، ضرورت دارد.
10- امر كرده
است تا موقعيت هر كسى را با رنجى و زحمتى كه كشيده بشناسد، و زحمت هر كسى را به
حساب خود او بگذارد.
11- او را
نهى كرده است از اين كه زحمت و تلاش كسى را به حساب ديگرى بگذارد.
12- مبادا در
پاداش زحمات او كوتاهى كند و در نتيجه مقدارى از آن را به حساب آورد. و يا ناچيز
قلمداد كند.
13- و نبايد
بزرگى كسى باعث آن شود كه زحمات كم او را بزرگ شمارد و يا پستى مقام كسى باعث شود
كه رنج و زحمت بزرگ او را كوچك به حساب