داعية ... الظّن بك
(زيرا اين عمل تو باعث خيرخواهى و خوشبينى آنان نسبت به تو مىگردد). و كبراى
مقدّر اين قياس مضمر، چنين است: و هر چه كه اين طور باشد، سزاوار است انجام دهى.
6- او را از
اين كه به دليل رسيدگى به كارهاى مهمّ، به كارهاى كم اهميّت نپردازد، بازداشته
است، و براى اولويّت عمل وى با اين عبارت استدلال كرده است: فان اليسير ... موقعا
لا يستغنون عنه (زيرا كمك تو در مورد كارهاى كم اهميّت آن قدر ارزش دارد كه مورد
استفاده آنها باشد)، و معناى عبارت روشن است، زيرا كمك در كارهاى مهمّ از ارزش كمك
مفيدى كه اندك و ناچيز باشد نمىكاهد، [هر نوع كمكى جاى خود را دارد].
(67744-
67533) 7- امام (ع) او را مأمور كرده است، بر اين كه از سران سپاه كسانى را در نزد
خود برگزيند كه واجد صفات مزبورند، آن كسى كه با زيردستان از سپاه در زندگى برابر
بوده، و از امكانات خود به اندازهاى كه آنها و خانواده و فرزندانشان در رفاه
باشند كمك مىكند، تا بدين وسيله عزمشان يكى شود و در راه پيكار با دشمن به منزله
يك فرد گردند. آن گاه امام (ع) در زمينه توجّه به زيردستان، با بيان اين كه پيامد
اين توجّه و يارى جلب قلوب آنان است، او را تشويق به محبّت بدانها كرده است. و اين
بخش از عبارت به منزله صغراى قياس مضمرى است كه كبراى مقدّر آن چنين است: و هر چه
كه باعث جلب قلوب آنان شود، انجام دادنش مصلحت و واجب است. و از طرفى چون محبت
صحيح بدانها از مهمترين هدفها بوده است، امام (ع) اظهار داشته كه كمك و محبت به
آنها جز با انجام سه امر انجامپذير نيست: