هستى و در تاريكيها
خواهى افتاد، و آن كسى كه در اشتباه باشد، قدم در راهى ناآگاه بگذارد و يا حق و
باطل را در هم بياميزد، طالب دين به حساب نمىآيد بلكه درنگ و توقّف در اين حال به
حقيقت نزديكتر است.
پس اى پسرك
من وصيّتم را فراموش مكن و بدان كه مرگ و زندگى در اختيار اوست، او آفريننده،
ميراننده و فانى كننده و بازگرداننده است، و براستى كه گرفتارى و عافيت در دست
اوست، و دنيا پايدار نيست مگر بر پايهاى كه خداوند بر آن پايه از بخششها،
آزمايشها و پاداش اخروى، استوار نموده است و بر روى آنچه او خود خواسته و ما
نمىدانيم پس اگر امرى از امور بر تو مشكل شد، بر نادانى خود حمل كن زيرا تو در
آغاز آفرينش خود نادان بودى، پس دانا شدى، و چه بسيار چيزها كه تو از آنها آگاه
نيستى و انديشهات در باره آن سرگردان و بصيرت تو نسبت به آن ناچيز است، و بعدها
راجع به آن بينا گردى، پس چنگ بزن به آفريدگار و روزيبخش و خالق اندام نيكويت. و
بايد پرستش و بندگىات براى او و توجهت به او و ترست تنها از او باشد.
و اى پسرك من
بدان كه كسى از جانب خدا آن طورى كه پيامبر (ص) پيام آورده است، پيام نياورده است،
پس تو او را پيشرو خود بدان، و او را رهبر نجات خود شمار، من از پند و اندرز به تو
كوتاهى نكردم، و تو در فكر و انديشه براى خود- هر چند سعى و كوشش كنى- به حدّ فكر
و انديشه من براى تو، نمىرسى».
[شرح] در
اين بخش چند مقصد است:
(60491-
60440)
مقصد اوّل:
آن بزرگوار به برخى از انگيزههايى كه او را بر اين وصيّت واداشته،
اشاره فرموده
است: رسيدن آن حضرت به سنّ بالا و احساس افزايش سستى و ضعف، زيرا كه عمر شريفش از
شصت تجاوز كرده بود، و لازمه اين حدّ از عمر، ترس از وقوع يكى از خصوصيّات مورد
ذكر است، بنا بر اين اقدام به وصيّت فرمود و به سفارش لازم بر او شتافت. كلمه
خصالا مفعول به است.