آن گاه شروع
به پرسش از مردمانى كرده است كه دنيا آنها را با بازيچههاى خود فريفته و از
ملّتهايى كه با زر و زيور خود آنان را شيفته خود كرده است، پرسشى بر سبيل سرزنش، و
نكوهش در مورد اين نحو برخورد دنيا با ايشان، تا اين كه آنها را از دنيا بيزار و
برحذر كند، البتّه اين سخن از باب تجاهل عارف است، كلمه: مداعب، جمع مدعبة به معنى
بازيچه را براى دنيا استعاره آورده است، و جهت شباهت آن است كه دنيا موقع خالص
بودن لذتهايش براى مردم و فريفتن آنها و بعد حملهور شدن بديشان به صورت جدّى،
مانند كسى است كه با ديگرى شوخى مىكند و مىخندد و با حرفها و كارهاى چرب و نرم
او را مىفريبد، آن گاه از راه جدّى وارد شده و طرف را مىآزارد و يا نابود
مىسازد، كلمه غرور، گول زدن را به دنيا از آن جهت نسبت داده است كه دنيا يك وسيله
مادّى براى گول خوردن آدمى است.
در نسخه سيد
رضى- رحمه اللّه- غرّرتيهم با ياء آمده است، دليلش آن است كه ياء از اشباع كسره
توليد شده است.
(65052-
65046) پانزدهم: اشاره به سرانجام مردم دنيا كرده است كه به سمت آن در حركتند،
يعنى گروگان قبرها و فرورفته در زير لحدهايند و در اين سخن توجه داده است كه فريب
خوردن و شيفتگى آنها به چيزى است كه تا اين حد با آنها ناخالص است، تمام اينها
براى بيزار كردن و دور ساختن آنان از دنياست، كلمه هاء براى تنبيه است، و لفظ
رهائن، يعنى گروگانها را براى مردم از آن جهت عاريه آورده است كه اينان در قبرها
مانند گروگانى محكم گرفته شدهاند، و احتمال دارد كه حقيقت باشد نه استعاره، و
رهينه به معناى گروگزار يعنى همان كالبدهاى مقيم در قبرها.
(65132-
65053) شانزدهم: امام (ع) سوگند ياد كرده است كه اگر دنيا شخصى قابل رؤيت