پوشيدنيها، زيرا دو
جامه كهنه آن بزرگوار، عمامه و يك قبايى بود كه در اثر زيادى مراجعه از پاره دوزى
كه آن را وصله مىزد شرم داشت و در خوراك خود به لذت و گوارايى آن اعتنا نمىكرد،
زيرا آن دو گرده نان از جو سبوس ناگرفتهاى بود كه يكى را به عنوان ناهار و ديگرى
را شام ميل مىفرمود.
(64667-
64651) ششم: به اصحاب، اين نكته را نيز خاطرنشان كرده است كه اين نوع رياضت در حد
توان آنها نيست، زيرا آن نوع توانايى مشروط به داشتن استعداد و آمادگيى است كه
آنان بدان مرحله از استعداد نرسيدهاند. آن گاه به ايشان امر فرموده است- اگر
جريان بر اين منوال است- تا با رياضت و تلاش خود در راه پرهيزگارى، به يارى او
اكتفا كنند و مقصود آن بزرگوار خوددارى از كارهاى حرام و بعد كوشش در راه طاعت
پروردگار است و شايد مقصود امام (ع) از ورع و پرهيزگارى انجام مداوم كارهاى شايسته
و پس از آن تلاش و كوشش در باره آن بوده باشد.
(64709-
64668) هفتم: به وسيله سوگند نيكو بر نادرستى چيزى توجه داده است كه احتمال
مىداده بر بعضى از اذهان ناپاك در باره آن بزرگوار خطور كند و آن اين كه پارسايى
وى در دنيا آميخته به ريا و سمعه است و در وراى آن پارسايى ظاهرى، علاقه به دنيا و
مال اندوزى دنيا وجود دارد، بخصوص كه او امام زمان و خليفه روى زمين است، پس از آن
كه انواع چيزهايى را كه خداوند از مال دنيا مباح ساخته، بر شمرده، آن گاه سوگند
ياد كرده است كه وى به جز قوتى از آن برنگرفته است، و آن مقدار را از نظر اندكى و
حقارت به خوراك چارپايان باركشى كه از زيادى بار پشت آنها زخم برداشته است، تشبيه
كرده و اين ويژگى را براى آنها آورده است كه ناتوانى آنها به دليل زخم پشت، و
گرفتارى آنها به درد و رنج باعث كم شدن خوراك آنها شده است سپس در تعريف بىارزش
بودن دنياى ايشان در نظر خود، افزوده و بيان كرده است كه دنيا و ارزش آن در نظر وى
پستتر از يك