و قبول دعوت او
موافقت با او و رضايت به فعل اوست، و اين خود اشتباه بزرگى است بويژه از
فرمانروايان دينى كه قادر بر جلوگيرى از كارهاى خلافند.
(64625-
64607) سوّم: به وى دستور داده است تا از اين گونه مواردى كه برايش پيش مىآيد،
دورى كند و از غذايى كه برايش آماده مىكنند كه احتمال حرمت آن مىرود و كيفيّت آن
معلوم نيست بايد احتراز كند، و آنچه را كه يقين به حلال بودن آن و پاكى و درستى
راه كسب آن دارد كه بدون شبهه است، ميل كند. و به كنايه از آن، تعبير به مقضم كرده
است، تا آن را ناچيز و اندك جلوه دهد، و از اين عبارت بر حسب تأديب اوّل اين طور
فهميده مىشود كه خوددارى از اين غذاى مباح براى او بهتر از تناول آن است.
(64637-
64626) چهارم: امام (ع) پس از مقدمات قبلى با عبارت: الا و انّ ... علمه توجّه
داده است بر اين كه وى امام و پيشوايى دارد كه بايد از او پيروى كند، و اين سخن
امام، تمثيلى به منزله قياس كاملى مىباشد كه صغراى آن حذف شده است. اصل تمثيل
مربوط به مطلق امام و مأموم است و علّت تمثيل آن است كه آن دو تن امام و مأمومند،
امّا فرع اين تمثيل شخص امام على (ع) و كارگزار او (عثمان بن حنيف) است و حكم
تمثيل همان لزوم پيروى است، قياس مورد نظر چنين است:
تو مأموم
امامى هستى و هر مأموم، بايد از امام خود پيروى كند، نتيجه اين مىشود كه تو بايد
از امام خود پيروى كنى و از پرتو دانش و آگاهى او استفاده نمايى.
(64650-
64638) پنجم: به دنبال آن، دليل آورده است كه او بايد از حال امام در امور دنيا
پيروى كند، حال امام آن بود كه از پوشيدنيهاى دنيا به مقدارى كه بدنش را بپوشاند
يعنى دو جامه كهنه، و از خوراكيها به اندازهاى كه شدّت گرسنگى او را برطرف سازد يعنى
دو قرص نان، بسنده مىكرد، بدون اعتنا به زينت و آرايش