(64478- 64442) آن
گاه امام (ع) زياد را متوجه علّت نادرستى فريبكارى معاويه ساخته است، به اين ترتيب
كه معاويه خواسته است او را با پيوند دادن به خود به عنوان اين كه برادر اوست،
غافلگير كند، پس امام (ع) به وى هشدار داده است كه اين رابطه برادرى كه معاويه در
پى آن است در صورتى درست است كه نسبت پسرى زياد از قول ابو سفيان صحيح باشد در
حالى كه ادعاى فرزندى او براى ابو سفيان به ثبوت نپيوسته است بلكه سخن ابو سفيان،
كه من چنين و چنان كردم سخنى ناسنجيده و از روى هواى نفس بوده كه بدون دقّت و فكر بر
زبان آورده.
و اقرار به
زناكارى در عبارت ابو سفيان كه من نطفه او را در رحم مادرش نهادم، اين خود،
وسوسهاى از وسوسههاى شيطانى است كه شيطان به زبان او جارى ساخته. با گفتن آن
سخن، نه نسبتى ثابت مىشود و نه كسى سزاوار بردن ارث مىگردد، به دليل سخن پيامبر
(ص): «فرزند از آن صاحب بستر است و زناكار از فرزند و ارث محروم است» آن گاه امام
(ع) ارتباط فاميلى او را به وسيله اين سخن ناسنجيده و وسوسه شيطانى، به كسى كه
ناخوانده در اجتماع مىگساران حاضر شود و آنها او را از خود برانند، تشبيه كرده
است. و وجه شبه همان است كه پيوسته مردود و رانده شده است، و نيز تشبيه به كاسه چو
بينى فرموده است كه در حال تزلزل و لرزان است، وجه شبه همان تزلزل و نپيوستن وى به
فاميل مشخص و ناآرامى اوست چنان كه كاسه چوبين در حال لرزش مىباشد و برقرار و
ثابت نيست. و توفيق از جانب خداست.