(شعار):
قسمتى از لباس است كه به بدن مرتبط است (آستر لباس- زيرپوش) (بطانة الرجل):
نزديكان و خواص مرد.
(كلب الزّمان):
سختى روزگار (حرب العدوّ): دشمن سخت به خشم آمد (فتك): قتل فريبكارانه و ناگهانى
(شغرت): پراكنده شد (مجنّ): سپر (ازلّ): سبك، چابك (هواده): سازش (ضحّ رويدا):
كلمهاى است كه به كسى گفته مىشود كه مأمور به ايجاد آرامش است، اصل اين كلمه در
باره مردى بوده است كه شترش را به هنگام ظهر علف مىدهد و او را سير نكرده تند
مىراند، مىگويند ضحّ رويدا (مناص): فرارگاه، جاى رهايى، رها شدن.
(نصوص): فرار
كردن، رها شدن
[ترجمه]
«امّا بعد،
من تو را در امانت خود شريك ساختم و همچون جامه زيرين و آستر لباسم محرم رازم قرار
دادم، و هيچ كس از خويشاوندانم براى يارى و مشورت با من و رساندن امانت از تو مورد
اطمينانتر نبود، پس چون ديدى كه روزگار به پسر عمويت سخت گرفته است و دشمن با او
در نبرد است، و امانت مردم [حكومت] در معرض خطر تباهى است، و اين امّت سرگشته و
پراكنده شدهاند، تو هم به پسر عمويت پشت كردى و سپر را وارونه گرفتى، و با كسانى
كه از او جدا شدهاند، جدا شدى و با بدانديشان همراهى كردى، و با خيانتكاران تو هم
به او خيانت كردى، بنا بر اين نه به پسر عمويت يارى و همراهى كردى و نه حق
امانتدارى به جا آوردى، و گويا در جهاد خود خدا را در نظر نداشتى، و گويا دليل
روشن از سوى پروردگارت نداشتى و گويا تو با دنياى اين مردم با مكر و فريب