responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 75

[لغات‌]

(اذلالها) [1]: چهره‌ها و روشهاى آن (معالم دين).

(ادغال): تباه كردن.

(اسخف): ناتوان و كوچك كرد.

(اجحف بهم): ريشه آنها را از بين برد.

(اقتحمته): با حمله و از روى دشمنى داخل آن شد.

(بادره): خشم گرفتن.

[ترجمه‌]

«اما بعد، خداوند سبحان به اين دليل كه من سرپرست شمايم براى من بر شما حقى قرار داده و نيز در مقابل براى شما همانند آن، حقى بر گردن من مقرر فرموده است، پس حق در مرحله سخن و تعريف و توصيف، از همه چيز گسترده‌تر است، ولى هنگام عمل دايره‌اى كوچكتر و گستردگى كمترى دارد، هيچ كس را بر ديگرى حقى نيست مگر اين كه آن، ديگرى را نيز بر او حقى ثابت است.

(حق هميشه دو طرف دارد) اگر قرار بود حق به سود كسى باشد كه در برابر، ديگران را بر ذمّه او حقى و مسئوليتى نباشد، ذات اقدس پروردگار بود، نه آفريده‌هاى او، و اين ويژگى، به علّت قدرت او بر بندگان و گسترش عدالتش در امورى است كه فرمان حق در آنها جريان دارد ولى او، حق خود را بر بندگان و وظيفه آنها را چنين قرار داده است كه او را عبادت و اطاعت كنند و در برابر، پاداش آنان را بر خود حقّى قرار داد و اين تفضّلى از او بر بندگان است نه به خاطر استحقاق آنان.

از جمله حقوقى كه خداوند مقرر فرموده است حق برخى از مردم بر ديگرى است، و اين حقوق را آن چنان با يكديگر متقابل و براى افراد مساوى قرار داده است كه هر كدام از آنها ديگرى را در پى دارد، و هيچ قسمت از آن جز با واجب شدن قسمت ديگر ثابت نمى‌شود.

بزرگترين حق از اين حقوق واجب الهى، حقّ والى بر رعيت و حق مردم بر گردن فرمانرواست، و اين فريضه‌اى است كه خداوند سبحان براى هر يك بر گردن ديگرى واجب فرموده و آن را مايه الفت و باعث شرافت دينشان‌


[1] اذلال جمع ذلّ: رفق و مدارا ...، ذلّ الطريق: راه هموار شده در اثر رفت و آمد (منجد الطلّاب).

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 75
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست