اى اهل مصر، فرمانروايتان را به خوبى كمك
كنيد و پيوسته وى را اطاعت كنيد تا در بهشت به حضور پيغمبرتان برسيد، خداوند ما و
شما را بر آنچه رضاى اوست يارى فرمايد، درود و رحمت و بركتهاى الهى بر شما باد.
پس از آن كه امام (ع) بندگان خدا را دستور دادند كه نفاق و دو رويى
نداشته باشند و كردار و رفتارشان همانند سخنانشان خوب و زيبا باشد، با فرق گذاشتن
ميان خود و ديگر پيشوايان، شنوندگان خود را به اين مرحله نزديك و متمايل و مجذوب
كرد.
منظور از پيشواى رستگار و دوست پيامبر، خودش و مراد از پيشواى تبهكار
و دشمن پيغمبر معاويه است و خبر مشهور را به رسول خدا نسبت داد و از قول آن حضرت
نقل كرده است و منظورش از منافق كوردل و دانشمند به زبان، معاويه و يارانش
مىباشد، و تمام اين بيانات براى آن است كه مردم را به پيروى از خودش تشويق كند و
از كمك و يارى كردن به دشمنش منصرف كند، و اما معناى روايت، امرى است روشن كه مؤمن
چون ايمان دارد، از او بيمى بر مسلمانان نيست مشرك را هم كه خداوند به خاطر شركش
تا وقتى كه متظاهر به شرك باشد با پيشرفت اسلام و غلبه مسلمانان خوار و ريشهكن
مىكند و با اتفاق مسلمين بر دورى كردن از او، و دشمنى با وى و گوش ندادن به هر چه
او مىگويد، منزوى و خوار و زبونش مىكند، تنها كسى كه بر مسلمانان بيم آن مىرود،
منافق است كه كفر را پنهان مىدارد و تظاهر به اسلام مىكند، احكام اسلام را
مىآموزد و با مسلمانان نشست و برخاست مىكند و آنچه آنان مىگويند، مىگويد، اما
كردار و اعمالش بر خلاف اسلام و مسلمين است، مسلمانان بايد از او هراسناك باشند به
دليل اين كه مسلمان نمايى و آميزش او با ايشان باعث مىشود كه به حرفهايش گوش دهند
و با او همنشين شوند و مفتون ادعاهايش شوند و او را راستگو پندارند بديهى است كه
زبانآورى و توانايى كه بر ايجاد شبهه و گمراه