(قّلّده الامر): آن كار را مانند قلّاده بر گردن او قرار داد، از باب
استعاره مىباشد.
(حظّ): فراوان، حظّى من كذا، آن گاه كه بهرهاى افزون و منزلتى،
نصيبش شود.
(جبّار): بسيار تكبر كننده.
(طرداء): جمع طريد: شكارى كه تعقيب مىشود.
(خلف): عوض.
[ترجمه]
«بالت را براى اهل مصر بگستر و كنارت را براى آنان همواردار و بر
ايشان گشادهرو باش و در نگريستن بر آنها از نظر زير چشمى و نگاه كردن كامل،
يكنواختى را رعايت كن تا اين كه بزرگان به منظور سود بردن خود به حمايت بىدليل تو
طمع نكنند و ضعيفان از عدل و دادگرى تو بر آنها نوميد نشوند، زيرا خداى تعالى از
شما بندگانش در مورد اعمالتان چه كوچك و چه بزرگ و چه ظاهر و چه پنهان سؤال خواهد
كرد، پس اگر كيفر كند، شما ستمكاريد و اگر گذشت كند او بخشندهتر است.
اى بندگان خدا، بدانيد كه پرهيزكاران (سود) دنياى زودگذر و آخرت
آينده را بردند، پس با اهل دنيا در دنياى آنها شركت داشتند، اما اهل دنيا در آخرت
با آنان شريك نبودند. در دنيا با بهترين وضع ساكن بودند، و از بهترين خوراكيهايش
استفاده كردند، از دنيا همان بهرهاى را بردند كه سرمايهداران بردند و چيزى را
گرفتند