1- انسان بايد از توجه به اندك بودن توقفش در اين دنيا كه لازمه آن،
رفتن به سراى ديگرى است، عبرت بگيرد.
2- با توجه به اين كه بايد اين منزل را ترك كرده و به ديار دگر
رهسپار شود، خود را آماده كند.
فرق دو احتمال ظاهرا در اول توقف اندك در اين عالم مدّ نظر است، و در
احتمال دوم ترك كردن دنيا و رفتن از آن به سراى ديگر را مورد توجّه قرار دادهاند.
(50830- 50822)
فليصنع ... و لمعارفه ...،
اين دو جمله در حقيقت نتيجه گفتار بالا است كه وقتى چنان توجه شد كه
بالاخره بايد از اين سرا رفت، سزاوار است كه آدمى براى آبادى منزل بعد كار كند، و
منظور از عبارت و لمعارف منتقله جايگاههايى است كه مىداند به آن خواهد رفت.
«فطوبى» اين كلمه بر وزن فعلى و از ماده طيب اشتقاق يافته و چون حرف
ما قبل ياء مضموم بوده حرف ياء تبديل به واو شده است.
بعضى هم گفتهاند: اين كلمه نام درختى است كه در بهشت قرار دارد،
منظور از قلب سليم در سخن امام (ع) دلى است كه به اخلاق ناپسند و صفات رذيله و جهل
مركب آلوده نشده باشد.
(50837- 50831)
من يهديه،
منظور خود امام و بقيه پيشوايان معصوماند، و از جمله: من يرديه
منافقان و گمراه كنندگان را اراده كرده كه انسان را به ورطه هلاكت سوق مىدهند.
(50848- 50838)
و اصاب سبيل السّلامه،
با توجه به راهنماييهاى هدايت كننده و پيروى از دستورهاى او، در سر
دو راهيهاى حق و باطل، جاده مستقيم حق را تشخيص داده و آن را مىپيمايد.