شريح كيست؟ شريح بن حارث كندى كه عمر، وى را به قضاوت مسلمين در كوفه
نصب فرمود و از آن زمان پيوسته تا هفتاد و پنج سال به اين امر مشغول بود، و در اين
ميان فقط دو، يا چهار سال قضاوت وى تعطيل بود، در زمان فتنه و آشوب عبد اللَّه
زبير از قضاوت استفعا داد، حجاج هم استعفاى وى را پذيرفت.
(بيّنه): دليل و گواه (شخص من البلده): از شهر كوچ كرد (خطّه): زمينى
كه انسان دورش را خط مىكشد و آن را علامت گذارى مىكند تا در آن جا خانهاى بسازد
و خطط الكوفه و البصره يعنى زمينهاى ميان كوفه و بصره (مردى): هلاك كننده (ضراعه):
مصدر ثلاثى، ضرع ضراعة: خوار شد و خضوع كرد (درك): نتيجه كار بد (زخرف): ساختمان
را با طلا و جواهرات زينتكارى كرد.
(نجّد): زمينش را آرايش داد.
(بلبله): تزلزل و درهم و بر هم شدن، چيزى را چنان تباه كردن كه از
حدّ سود برى بيرون شود.
(كسرى): لقب پادشاهان ايران بود، و براى هر كدام از آنها حكم اسم جنس
دارد.
(قيصر): لقب پادشاه روم بود (تبّع): پادشاهان يمن مىباشند.
(حمير): رئيس قبيلهاى از يمن بود، حمير بن سبا بن يشحب بن يعرب بن
قحطان (شيّد): ساختمان را بالا برد.
(تنجيد): آراستن با فرش و غير آن.
(اعتقد المال و الضيعه): آن را به وجود آورد.
[ترجمه]
نقل شده است كه شريح در زمان حكومت حضرت خانهاى به هشتاد دينار براى
خود خريده بود، اين گزارش كه به امام رسيد، او را احضار كرد و فرمود: به من خبر
رسيده است كه تو، خانهاى به هشتاد دينار خريدهاى، قبالهاش را نوشتهاى و بر آن
گواه و شهود گرفتهاى، شريح پاسخ داد: آرى چنين است،