responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 574

(فلتة): ناگهانى، و بدون فكر و انديشه (قلع النزل باهله): آب و هواى خانه به ساكنانش نساخت، و باعث تنفر طبع آنان شد، پس براى جاى دادن آنان در خود صلاحيت نداشت.

(اتيح): قدرت و توانايى بر او پيدا شد (قلعوا به): اهلش در آن استقرار نيافتند و ثبات نگرفتند (جاشت القدر): ديگ به جوش آمد (مرجل): ديگ مسى‌

[ترجمه‌]

«از بنده خدا على (ع) فرمانرواى مؤمنان به مردم كوفه يارى كنندگان بزرگوار و مهتران عرب، پس از حمد خدا و درود بر پيامبر اكرم من اكنون آن چنان شما را از امر عثمان آگاه مى‌كنم تا ببينيد آنچه را كه در باره وى مى‌شنويد: مردم، موقعى عثمان را مورد طعن و سرزنش قرار داده بودند كه من از مهاجران بودم و بسيار خواستار خوشنودى جامعه از او بودم و كمتر وى را سرزنش مى‌كردم، اما طلحه و زبير، آسانترين رفتارشان در باره او، تندروى و آهسته‌ترين آوازشان بسيار رنج‌آور بود، و عايشه نيز بطور بى‌سابقه بر او خشم گرفت، بنا بر اين گروهى بر او شوريدند و وى را به قتل رساندند، سپس بدون اكراه و اجبار بلكه با ميل و اختيار با من بيعت كردند. بهوش باشيد كه سراى هجرت از اهلش خالى و اهلش از آن دور شده‌اند، و مانند جوشيدن ديك به جوش و خروش آمده و آشوب بر مدار تباهكارى خود قرار گرفته است، پس به سوى فرمانرواى خود بشتابيد و براى جنگ با دشمنان بكوشيد، ان شاء اللَّه.»

[شرح‌]

(55418- 55391) اين نامه را حضرت در وقتى نوشت كه بر سرچشمه آب گوارايى در بين راه بصره فرود آمده بود، و همراه فرزندش امام حسن و عمّار ياسر آن را ارسال فرمود، رحمت خدا بر او باد.

امام (ع) در آغاز سخنان خود اهل كوفه را ستوده است تا ايشان را به منظور جنگ با اهل بصره، به يارى خود وادار كند، آنان را بطور استعاره جبهه‌

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 574
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست