شود او را يارى خواهد كرد [1] و آيه شريفه
«فَلَمَّا أَنْجاهُمْ إِذا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ»[2] و نيز آيه ديگر كه مىفرمايد
«إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ[3]»
و جز اينها ...
(45755- 45740)
و لا أذن اللَّه فى الكّرة ... تشذّرا،
اذن خدا كنايه از فراهم شدن اسباب برگشت به سوى آنها و مهلت داشتن
براى تجهيز وسايل و امكانات مىباشد، در اين عبارت ما به معناى من، به كار رفته از
باب اطلاق اسم عام بر خاصّ، يا اين كه ما، به معناى الذى است.
(45770- 45758)
انا وضعت بكلكل العرب ...،
در اين قسمت حضرت فضيلت و برترى خود را از نظر شجاعت و بزرگوارى بر
ديگران خاطر نشان ساخته است اما نه فقط به منظور مفاخره و مباهات كه صفتى ناپسند و
مذموم است و حتى اساس اين خطبه را بر آن نهاده است، بلكه مراد آن است كه با اين
سخنان دل دشمنان را از بيم و ترس، پر كند و روحيه دوستانش را تقويت نمايد.
واژه كلكل را استعاره از گروهى از بزرگان عرب قرار داده كه در صدر
اسلام آنها را به قتل رساند و جمعيتشان را پراكنده ساخت و دليل مشابهت در اين مورد
آن است كه اين گروه در حقيقت مركز قدرت و نيروى عرب بودند، چنان كه سينه موجود
زنده جايگاه نيرو، و قوت او مىباشد و بنا بر قرائت كلاكل به صورت جمع نيز استعاره
از همان اشراف عرب است كه امام با آنها جنگيد و آنان را كشت، و وجه شبه همان است
كه ذكر شد و احتمال ديگر آن است كه مجاز باشد از باب اطلاق جزء بر كل يعنى مراد از
سينه يا سينههاى عرب، خود عربها باشد. و
[1] استفاده شده از آيه (60) سوره حج (22) است: ... ثم بغى عليه
ينصرنه اللَّه.
[2] سوره يونس (10) قسمتى از آيه (22)، يعنى: اى مردم هر ظلم و
ستمى كه انجام دهيد بر نفس خود كنيد.
[3] سوره محمد (47) قسمتى از آيه (6)، يعنى: اگر خدا را يارى كنيد
شما را يارى مىكند.