«قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي
لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ[1]» او، بىانديشه از آينده دور غيبگويى كرده، و با پندارى غير
واقع سنگ انداخته است و فرزندان نخوت و برادران عصبيت، و سواران گردنكش و جاهليت
او را تصديق كردند، تا اين كه سركشهاى شما از او پيروى كردند، و حرص و طمع او، در
شما پا بر جا شد، پس راز نهان آشكار شد و تسلط او بر شما قوت يافت و سپاه خود را
به سوى شما نزديك آورد و لشكريان وى شما را در غارهاى ذلت و خوارى جا دادند و در
گودالهاى مرگ انداختند، و با زخمهاى سنگين كه از نيزه زدن در چشمها و بريدن گلوها
و كوبيدن بينيها و انداختنتان در قتلگاهها، در شما ايجاد كردند پايمالتان ساختند،
چرا كه اراده داشتند شما را با حلقههاى مهار قهر و خشم كه در بينى مىنهند به سوى
آتشى كه برايتان آماده شده است بكشانند. بنا بر اين شيطان براى زخم زدن در دين شما
بزرگتر و به علت آتش افروختن در دنياى شما افروزندهتر از كسانى است كه شما آشكارا
با آنها دشمنيد و بر آنان حمله مىكنيد، پس شدت خود را عليه او، و سعى و كوششتان
را به منظور دفع او به كار بريد، به خدا سوگند كه او بر اصل و ريشه شما فخر و
مباهات كرد و در قدر و منزلت شما نكوهش وارد ساخت، و بر نسب شما ايراد گرفت و
سواران خود را براى حمله بر شما گسيل كرد و با پيادگان خود، راه شما را بست. آنان
در هر جا شما را شكار كرده و به دام مىاندازند و سر انگشتانتان را مىزنند، و با
هيچ چارهجويى نمىتوانيد سر، باز زنيد و با هيچ ارادهاى نمىتوانيد شرّشان را از
خود دفع كنيد، در حالى كه شما در انبوه بيچارگى و خوارى و تنگاتنگ مرگ و جولانگاه
بلا و سختى گرفتاريد، پس آتشهاى عصبيت و كينههاى زمان جاهليت را كه در
سينههايتان پنهان است خاموش كنيد، زيرا اين خود پسندى و تكبر در وجود مسلمان از
وساوس و نخوتهاى شيطان و تباهيها و دميدنهاى اوست و تصميم گيريد كه فروتنى را روى
سرهايتان نهيد و كبر و غرور را به زير لگدهايتان
[1] سوره حجر (15) آيه (39) يعنى: پروردگارا چون تو مرا گمراه
كردى من نيز گناهان را بر بنى آدم در زمين مىآرايم و تمامشان را گمراه مىكنم.