سر و صداى زياد و داد و فرياد قبيله خود را
به مدد مىطلبيد، از باب مثال با صداى بلند ندا مىكرد: آى قبيله نخع! آى كنده!، و
منظورش ايجاد آشوب و فتنه بود، در اين هنگام بر اثر اين سر و صدا چند نفر از
جوانان اين قبيله بيرون مىريختند و اهل قبيله خود را صدا مىزدند، عده ديگرى جمع
مىشد و پس از ردّ و بدل كردن سخنان زشت او را مجروح مىكردند و سپس او كه با سر و
وضع خون آلود به قبيله خود مىآمد شكايت مىكرد و به اين سبب فتنه و آشوب بر پا
مىشد و عدهاى بىدليل كشته مىشدند، فقط به علت بر خورد چند نفر كم خرد، و چون اين
عمل بارها تكرار شد، امام (ع) به ميان مردم آمد و اين خطبه را ايراد فرمود.
دليل نامگذارى اين خطبه
(43272- 43236) در وجه تسميه اين خطبه به نام قاصعه چند وجه ذكر
كردهاند.
1- مناسبترين دليل آن است كه حضرت هنگامى كه اين سخنان را بيان
مىفرمود سوار بر ناقهاى بود كه در حال نشخوار كردن بود.
2- چون نصايح و امر و نهىها در اين خطبه پشت سر هم و منظّم به كار
رفته و شباهت دارد به حالتى كه شتر مرتب غذايى كه خورده نشخوار مىكند.
3- به دليل اين كه در اين خطبه، شيطان متكبّر و هر ستمكارى درهم
كوبيده و تحقير شده است، زيرا قصع به معناى توسرى زدن و تحقير كردن است و اين وجه
مناسبى است.
4- وجه چهارم براى نامگذارى اين خطبه آن است كه اين سخنان غرور و
خودخواهى متكبّران را فرو مىنشاند و از اين بابت مانند آب است كه تشنگى و عطش را
فرو مىنشاند، چنان كه عرب مىگويد: قصع الماء عطشه، آب