responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 391

متوجه به ديگرى است به احتمال ديگر، معناى كلام امام (ع) اين است: آنچه از دنيا به نظر ظاهر، حاضر و ثابت مى‌نمايد در حقيقت چنان نيست بلكه سيّال و متغير است زمان حاضرش هم مانند گذشته و آينده‌اش بى‌ثبات و قرار مى‌باشد.

(43126- 43124)

8- وطأتها زلزال،

لگدكوب كردن دنيا، لرزش و اضطراب به وجود مى‌آورد منظور از لگدكوب ساختن، مبتلا شدن آدمى به شدايد و مصيبتهاى دنيا مى‌باشد. زيرا چنان كه اگر حيوانى گامهاى خود را بر چيزى بگذارد سنگينى خود را بر رويش انداخته و، وى را حقير و پست شمرده، سختيها و گرفتاريهاى دنيا نيز اهلش را اين چنين تحت فشار قرار داده و پست و بى‌مقدار مى‌داند، و مراد از واژه زلزال اضطراب و ناراحتى و دگرگونى احوال مبتلايان به ناگواريهاى دنيا مى‌باشد.

(43129- 43127)

9- عزّها ذلّ،

عزّتى كه از ناحيه آرايشها و آرايشگريهاى دنيا، براى ملوك و پادشاهان و ساير اهل دنيا، حاصل مى‌شود، همه آنها در آخرت عين ذلّت و خوارى است زيرا عزت دنيا سبب انحراف از حقيقت دين و تقوا مى‌شود كه لازمه آن ذلّت در پيشگاه حق تعالى مى‌باشد و به اين معنا در قرآن اشاره شده است هنگامى كه خداوند متعال گفتار رئيس منافقان را نقل مى‌كند: «يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لكِنَّ الْمُنافِقِينَ لا [1]» چنان كه مفسران گفته‌اند، كسى كه چنين حرفى گفته، عبد اللَّه ابىّ رئيس گروه منافقها بوده و منظورش از عزيزتر خودش و از ذليلتر پيامبر است اما حق تعالى حرف او را ردّ كرده و مى‌فرمايد: «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ‌ [2]».


[1] سوره منافقون (63) آيه (7) يعنى: هر گاه به مدينه برگرديم بايد آن كه عزيزتر است، ذليلتر را از شهر بيرون كند و حال آن كه عزت ويژه خدا و پيامبر او و مؤمنان مى‌باشد اما منافقان آگاه نيستند.

[2] سوره منافقون (63) قسمتى از آيه (7)، يعنى: عزت از آن خدا و پيامبر و مؤمنان مى‌باشد.

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 391
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست