(وظيفه): آنچه كه در هر روز براى آدمى مقدر شده، از قبيل غذا و كار.
(يثنيه): او را منصرف مىكند و باز مىدارد (معقل): پناهگاه (ذروه):
بلندى (مهّد له): براى او فراشى گسترد، بسترى آماده كرد (ارماس): جمع رمس: قبر
(ابلاس): اندوه و شكستگى (مطلع): نگريستن از بالا به پايين (هوله): وحشت و ترس آن
(روعه): ترس (استكاك الاسماع): ناشنوايى گوشها (صفيح): سنگهاى پهن (ردم): بستن سر
قبر (سنن): طريقه، روش (قرن): ريسمانى كه شترها را با آن مىبندند.
(اشراطها): علامتهاى قيامت (ازفت): نزديك شد (افراطها): مقدمات آن، و
از همين قرار است:
افراط الصبح كه به معناى علامتهاى نخستين بامداد است.