خودخواهى و لجاجت بخواهد از منفعت خداوندى
خوددارى كند و به غير او متوسل شود با اين كه هيچ كس را قدرت بر آن نيست كه از زير
سلطه الهى و منافعى كه از جانب او صادر مىشود بيرون آيد خواه از روى لجاجت باشد
يا به واسطه غنا و بى نيازى كه در خود حسّ كند.
(41554- 41545)
75- لا كفء له فيكافيه،
كفوى ندارد كه با او همطرازى كند و كارهاى نيك وى را جبران كند، در
عبارات گذشته بيان شد كه حق تعالى را مثل و نظيرى نيست كه با وى برابرى كند و اين
نيز مانند آنهاست.
(41563- 41555)
76- هو المفنى لها ... كمفقودها،
اوست كه مىتواند اشياء را پس از هستى نابود سازد و همان طور كه پيش
نبودند قرارشان دهد، امام (ع) در اين عبارات خداى تعالى را به يكى از بحث
انگيزترين صفات تعريف و توصيف فرموده است كه نابود ساختن جهان پس از هستى آن
مىباشد و در قرآن نيز اشاراتى به اين مطلب ديده مىشود، از جمله، «يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَما
بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ[1]» و معلوم است كه اعاده و بر گرداندن، موقعى صدق مىكند كه آنها را
مثل اول نيست و نابود سازد، و در جاى ديگر مىفرمايد:
«إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ وَ إِذَا الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ[2]» و امثال اينها، و همه پيامبران بر اين
امر اتفاق دارند و در شريعت پيامبر خاتم نيز به اين موضوع تصريح شده و جمهور
متكلمان اسلامى هم بر اين عقيده مىباشند، بر خلاف فلاسفه كه كليه آنان قائل به
عدم جواز اعاده معدوم مىباشند و در مورد فنا و نابودى عالم هستى مىگويند:
موجودات مجرد و عقول و نفوس ملكوتى و نيز هيولاى عالم ماده و ذرّات عناصر مادى و
بالاخره تمام آنچه كه به سبب قديم بودن علتشان قديمند و
[1] سوره انبياء (21) آيه (103) يعنى: روزى كه آسمان را مانند
طومار درهم پيچيم و به حال اول كه آفريديم، باز گردانيم.
[2] سوره انفطار (82) آيه (1 و 2) يعنى: هنگامى كه آسمان شكافته
شود و ستارگان فرو ريزند.