قدرت حق تعالى به كمال و استحكام آنها
پرداخته است تا بزرگوارى و عظمت آفريننده را به اثبات برساند، و به اين لحاظ مىفرمايد:
به اين دليل است كه بناى ساخته شده با دست قدرت او سستى ندارد و آنچه را كه وى
نيرو داده ضعف و زبونى نمىبيند.
(41486- 41481)
69- هو الظاهر عليها سلطانه و عظمته،
سلطنت و عظمت اوست كه سر تا سر روى زمين را فرا گرفته است، امام (ع)
با ياد آورى ضمير «هو» به حقيقت ذات حق تعالى اشاره كرده است كه هستى محض و وجود
حقيقى واجب مىباشد و چون تعريف اين هويت و حقيقت ممكن نمىشود جز به اعتباراتى كه
خارج از آن ذات باشند لذا به ظهور و غلبه تعبير فرموده است و به منظور اين كه مراد
از ظهور و غلبه امرى حسّى و مكانى نيست آن را مقيّد به سلطنت و عظمت كرده است كه
امرى معنوى است.
(41493- 41487)
70- و هو الباطن لها،
اين صفت كه با صفت پيشين تقابل لفظى و معنوى دارد عبارت از آن است كه
حق تعالى با احاطه علميش به امور داخلى زمين نظارت دارد و چون كلمه باطن ظهور در
امر حسّى و جسمانى دارد لذا آن را مقيد به علم و معرفت كرده است و مرجع ضمير در
كلمههاى عليها (در صفت پيشين) و لها (در اين صفت) زمين و آنچه در آن است مىباشد.
(41502- 41494)
71- و العالى على كل شيئى،
عزت و جلال او بر تمام زمين و مخلوقات آن اشراف و بلندى دارد منظور
از عزت و جلال، پاكى و مبرّا بودن حق تعالى از كليه ويژگيهاى حادث است كه باعث نقص
در ذات آنها مىباشد و چون اين خصوصيات از پايينترين مراتب نقص مىباشند لذا
خداوند به اين دليل كه از آنها دور است در بالاترين مرحله كمال و برترى قرار دارد
و ذات مقدس وى به اين اعتبار كه آفريننده و به وجود آورنده تمام مخلوقات و صفات
آنها مىباشد از آنها برتر است پس علوّ و برترى حق تعالى بر مخلوقات به