يعنى عظمت آثار آنها چنان بود كه كسى را
قدرت داشتن آن نبود و به سبب عظمتى كه داشت نمىتوانست به آن برسد.
منظور از اين قسمت آن است كه دنيا همچنان كه پيشينيان را به نابودى
كشانده ساكنان فعلى را هم به آنان ملحق مىسازد.
اصبحت اصواتهم ... و الثرى،
(53806- 53778) اين جا امام (ع) آنچه را كه بر سر گذشتگان از مردم
آمده بطور تفصيل بيان فرموده است كه هشدارى باشد براى مردم دنيا. و عبارت: رياحهم
راكده، كنايه از بىحركت بودن و گمنامى آنهاست پس از آن همه عظمت و ابهّتى كه در
دلهاى مردم داشتند.
(53861- 53807)
قد بنى بالخراب فناؤها،
يعنى خانههايى كه با داشتن اهل و وجود ساكنان در آن آباد و معمور
بود اكنون خراب شده و بر روى آن قبرها جاى گرفته است.
در به كار بردن چهار كلمه فناؤها و بناؤها و مغترب و مقترب، امام (ع)
رعايت سجع [1] متوازى كرده است، كه در ميان هر يك از
دو كلمه پهلوى هم، قرار دارد و از تقابلى كه ميان دورى و نزديكى وجود دارد، چنين
اراده شده است كه آن كه در قبر خوابيده اگر چه قبرش به محلّ خانهاش نزديك است اما
تنهاست و از خانوادهاش دور است. و با بيان چند ويژگى براى خفتگان در قبرها كه
وحشت زده و گرفتارند و با وطنهاى خود مأنوس و همانند همسايگان با هم ارتباط بر
قرار نمىكنند، اراده كرده است كه اين همسايگى و فراغت خاطر آنها و حتى كليّه
حالات آنها مثل دنيا نيست كه با هم انس و الفت داشته باشند و اين مطلب را بدان جهت
بيان فرموده تا اهل دنيا از علاقهمندى به آن دورى كنند و چندان دلبسته به آن
نباشند، و سپس علت آن را كه اهالى قبرها به ديدار يكديگر نمىروند با اين بيان
تشريح فرموده است: چگونه ميان آنها ديد و باز ديد باشد
[1] سجع متوازى: چند كلمه متوالى ذكر شود كه حروفشان از نظر عدد
مساوى و حرف آخر آنها يكى باشد، ج 1 شرح عربى ص 26.