حال است يعنى مردگان در زمين ناپديد شدند و شما نيز پس از آنها
مىرويد، در حالى كه از وضع ايشان بىخبريد، بر روى سرهاى آنان قدم مىگذاريد و در
داخل اجسادشان كه پوسيده و خاك شده است، درخت مىكاريد، امام (ع) لفظ گريه كنندگان
و نوحه كنندگان را براى روزهاى حيات و زندگى استعاره آورده است. زيرا كه ايّام و
تعلّقات زندگى همانند مادرانى هستند كه در هنگام مرگ انسان از فراق فرزندان خود كه
مردگانند، گريانند و نوحه سر مىدهند.
(52162- 52087)
اولئكم سلف غايتكم و فرّاط مناهلكم،
يعنى مردگان، نسبت به سرانجام شما كه مرگ است و آبشخورهاى شما كه
همان موارد پس از مرگ مىباشد، بر شما پيشى گرفتند، كلمه مقاوم، جمع مقام و «الف
آن منقلب از «واو» است و دو كلمه ملوكا و سوقا به لحاظ حاليّت منصوبند، و بطون
البرزخ منظور چيزهاى پس از مرگ است كه از آگاهى و شهود ما مخفى و پنهان است، و
مقصود از كلمه سبيلا راه در برزخ، راهى است كه آنان را به سوى سرنوشت و سرانجام
نهايى كه سعادت يا شقاوت است مىبرد، و نسبت دادن خوردن و آشاميدن به زمين امرى
است مجازى، ولى بر اثر كثرت استعمال نزديك به حقيقت شده است، به دليل زنده نبودن
آنان تأثراتى هم كه معمولا در زندهها وجود دارد از آنها انتظار نمىرود، و لذا
حضرت، در باره ايشان مىفرمايد: تكان و حركتى در آنها نيست، ورود چيزهايى كه مايه
ترس و هراس است، آنان را به فرياد زدن و وحشت وا نمىدارد، و از دگرگونى اوضاع
اندوهى ندارند، و با توجّه به زمين لرزهها و شنيدن صداهاى دلخراش از هراس گردهم اجتماع
نمىكنند.
اگر اشكال شود كه ويژگيهاى بالا با ترس و جزعى كه در اثر عذاب قبر