(48306- 48304) 2- او را سبب بزرگوارى امّت
خود گردانيد، زيرا پيامبر اكرم (ص) مردم خود را براى به دست آوردن عزّت كامل و
كرامت پايدار دعوت مىكرد و مايه ارجمندى آنان گرديد.
(48310- 48307) 3- او را بهار مردم زمان خويش قرار داد، واژه ربيع
(بهار) براى رسول اكرم (ص) استعاره شده، زيرا همان گونه كه فرا رسيدن فصل بهار به
سبب سر سبز شدن زمين و رويش چراگاهها مايه خوشحالى چهار پايان و چاقى و فربهى
آنهاست، پيامبر اكرم (ص) نيز براى مسلمانان و دانشمندان موجب بهجت و سرور، و سبب
برخوردارى و كاميابى هر چه بيشتر آنها از دانش و حكمت بوده است.
(48316- 48311) 4- خداوند او را سبب رفعت ياوران خود قرار داد، ضمير
متّصل أعوانه به خداوند برگشت دارد، يعنى ياوران و انصار خداوند، و مراد از اينها
مسلمانانند، و اين كه پيامبر گرامى (ص) مايه شرف و بلندى مرتبه مسلمانان شده، روشن
است.
(48326- 48319) سپس امام (ع) به ذكر انوار تابانى كه پيامبر اكرم (ص)
براى رسانيدن آن به جهانيان مبعوث شده و عبارت از قرآن مجيد است مىپردازد، و
فضايل آن را به شرح زير بر مىشمارد:
1- قرآن نورى است كه چراغهايش خاموش نمىشود، مراد آن حضرت نور علم و
اخلاق است كه قرآن مشتمل بر آنهاست، واژه مصابيح را يا براى دانشها و حكمتهايى كه
قرآن پخش كرده و مردم از آنها پيروى كردهاند، و يا براى دانشمندان و آنانى كه
احكام قرآن را به كار بسته و به آن آراستگى يافتهاند استعاره فرموده است.
(48331- 48327) 2- چراغى است كه فروغش قطع نمىشود، يعنى به سبب تابش
انوار قرآن، هدايت و راهنمايى مردم پايان نمىيابد، و اين معناى جمله نخست را
دارد.
(48336- 48332) 3- دريايى است كه ژرفاى آن را نمىتوان يافت، واژه
بحر از دو نظر براى قرآن استعاره شده است، يكى از نظر عمق اسرار آن است و همان
گونه كه با فرو رفتن در درياى ژرف به قعر آن نمىتوان رسيد، خردها و انديشهها نيز
از اين كه بر